
مهربانی با مردم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم به بندگان خدا، مهربان بود و میفرمودند: «خدای متعالی مهربان است و مهربانی را دوست دارد». سیرهنویسان پیامبر را اینگونه توصیف کردهاند که: «پیامبر قلبی رقیق داشت و به همه مسلمانان مهر میورزید».
از حضرت علی علیهالسلام در وصف پیامبر نقل است که: «پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم ، نرمخوترینِ مردمان بود».
در اینباره انس بن مالک میگوید: من در حضور پیامبر بودم که ناگاه مردی اعرابی آمد و عبای آن حضرت را که حاشیهای ضخیم داشت محکم کشید، به نحوی که گردن آن حضرت خراشید. سپس گستاخانه گفت: از مال خدا که در نزد توست به من دِه.
پیامبر اندکی سکوت کرد و گفت: مال، مالِ خداست و من بنده خدا هستم. آنگاه فرمودند: ای اعرابی این آسیبی را که به من رساندی به تو برسانم؟ اعرابی گفت: نه. پیامبر فرمودند: چرا؟ اعرابی گفت: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمیدهی. پیامبر از سخن او خندید و او را مالی چند بخشید.
کمک به دیگران
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم در همه سختیها پا به پای دیگر مسلمانان شرکت داشت و چون دیگران، بخشی از بار مشکلات را به دوش میکشید.
همین مسئله موجب میشد نشاط همکاری و همگامی در مسلمانان فزونی یابد؛ چنانکه وقتی خبر لشگرکشی احزاب و تهاجم به مدینه به آن حضرت رسید و تصمیم بر آن شد که با کندن خندق، جلو تجاوز آنها را بگیرند، پیامبر خود شخصا مشغول کار شد و بیل و کلنگ میزد و گاه کیسههای خاک را به دوش میکشید.
همچنین نقل است که وقتی کار ساخت نخستین مسجد در مدینه آغاز شد، مسلمانان با شور و علاقه در فراهم کردن وسایل و ساخت آن شرکت کردند و رسول خدا نیز مانند دیگران کار میکرد.
آنان از «حرّه» سنگ میآوردند و حضرت نیز سنگ میآورد. وقتی به ایشان میگفتند:
ای رسول خدا! اجازه بدهید ما این سنگ را ببریم، میفرمودند: «من خود این را خواهم برد،

همنشینی با مردم
پیامبر با مردم انس میگرفت و بزرگ هر قومی را گرامی میداشت و میفرمودند: «هرگاه بزرگ قومی نزد شما آمد، او را احترام کنید».
نیازمندان را بهترین دوست خود میشمرد و هرگز فقیری را تحقیر نمیکرد.
با آنها مینشست و از بیمارانشان عیادت میکرد و به تشییع جنازههای آنها میرفت.
دعوت همگان را میپذیرفت و هدیه آنها را، هرچند کم ارزش قبول میکرد.
در خوراک و پوشاک با بردگان و کنیزانش امتیازی نداشت و هرگز آزارش به کسی نمیرسید.
هرگاه در نماز بود و شخصی نزد او میآمد و مینشست، نمازش را کوتاه میکرد تا حاجت او را جویا شود و در روا کردن آن بکوشد.
گاه میشد که خدمتکاران مدینه، ظرفهایی از آب را بعد از نماز صبح به حضور پیامبر میآوردند تا آن را متبرک سازد و چه بسا صبحهای سردی که حضرت دست خود را داخل آب سرد مینمود و اظهار هیچگونه نارضایتی نمیکرد.
اخلاق پیامبراعظم صلیاللهعلیهوآله وسلم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم با مردم با خوشرویی برخورد میکرد و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود.
در سلام کردن بر همگان پیشی میجست.
به روش متکبّران راه نمیرفت. در معاشرت با دیگران بسیار مهربان و جذاب بود و با هر شخصی چنان رفتار میکرد که میپنداشت گرامیترین خلق نزد اوست.
اگر با شخصی دست میداد، دستش را نمیکشید تا آن مرد دستش را بکشد.
هنگام سخن گفتن ترشرو نبود و کلمات خشن و ناهنجار به کار نمیبرد.
پیامبر هرگاه فردی از یارانش را غمگین مییافت، او را با مِزاح و شوخی خرسند میساخت و میفرمودند: «خداوند کسی را که در روی برادرش چهره درهم کشد، دشمن میدارد». همچنین از ایشان روایت است که:
«محبوبترین و نزدیکترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاقترینتان است».

بندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم
شبی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم در خانه امسلمه بود. نیمههای شب، ام سلمه از خواب بیدار شد و پیامبر را در بسترش نیافت. ناگاه متوجه گردید که پیامبر در گوشه اتاق مشغول عبادت است. ایشان دست به دعا برداشته، میگرید و میگوید: «خدایا! مرا به بدیهایی که از آنها رهانیدهای برنگردان. خدایا! مرا دشمن شاد نفرما. خدایا! مرا یک لحظه و یک چشم به هم زدن به خود وامگذار».
ام سلمه پس از شنیدن این سخنان، بیاختیار شروع به گریستن کرد.
چون حضرت رسول صدای او را شنید فرمودند: امسلمه! برای چه میگریی؟ گفت: یا رسول اللّه! چرا نگریم در حالی که شما با آن جایگاه و منزلتی که نزد خدا داری، چنین میگویی و میگریی؟ حضرت فرمودند: «ای ام سلمه! چگونه ایمن باشم که خداوند متعالی حضرت یونس را به قدر چشم به هم زدنی به خود واگذاشت؛ آمد بر سرش آنچه آمد».
جلوههای رفتاری پیامبراعظم صلیاللهعلیهوآله وسلم
آداب مجلسی پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم در هیچ مجلسی جز با یاد خدا نمینشست و از آن برنمیخاست. ایشان در مجالس عمومی جای ویژهای برای خود در نظر نمیگرفت. هنگامی که داخل مجلسی میشد، در هرجا که خالی بود مینشست و مردم را نیز به این کار امر میفرمود.
با جملات کوتاه و پرمعنا سخن میگفت و هیچ گاه سخن دیگری را قطع نمیکرد و با کسی مجادله نمینمود.
آن گاه که در برابر مخاطب قرار میگرفت، به رسم جباران به گوشه چشم به او نمینگریست. معاشرت او در اجتماع چنان ساده و بیپیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست، شناخته نمیشد.
مجلس پیامبر، مجلس بردباری، حیا و رازداری بود؛ به نحوی که در حضور ایشان از کسی بَد گفته نمیشد و اگر از کسی خطایی سر میزد نقل نمیگردید. حضرت، به یاران خود بسیار احترام میکرد، پاهای خود را بین آنها دراز نمینمود و وقتی مکان مجلسی تنگ میشد، برای اصحاب خود جا باز میکرد.
صلوات و رنج شیطان
روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلماز راهى عبور مىکرد. شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده است.
از او پرسید: چرا به این روز افتادهاى؟ گفت: اى رسول خدا! از دست امت تو رنج مىبرم. پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه کردهاند؟ گفت: امت شما شش ویژگى دارند که من طاقت دیدن آنها را ندارم: اول آنکه هر وقت به هم مىرسند، سلام مىکنند؛ دوم اینکه با هم مصافحه مىکنند؛ سوم آنکه هر کارى مىخواهند انجام دهند، ان شاءالله مىگویند؛ چهارم از گناهان استغفار مىکنند؛ پنجم تا نام شما را مىشنوند، صلوات مىفرستند و ششم آنکه ابتداى هر کار بسم الله الرحمن الرحیم مىگویند.
معرفى منابعى براى پژوهش درباره صلوات
1. سیدمحمدتقى مقدم، شرح صلوات و فواید و خواص آن، چاپ مشهد.
2. سید حسن رضوى قمى، درود محمدى صلىاللهعلیهوآله وسلم، چاپ 1385 قمرى.
3. سید محمد بن زین العابدین رضوى، متخلص به فنائى، صلوات و فضایل آن، چاپ اصفهان.
4. على درى اصفهانى، حکایتهاى شنیدنى از فضایل و آثار صلوات بر محمد و آل محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم، انتشارات نبوغ.
5. على میرخلف زاده، داستانهایى از صلوات بر محمد و آل محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم، انتشارات مهدىیار.
6. امیرحسین خادمى آملى، ختم صلوات، انتشارات مدین.
7. احمد بن محمد الحسینى اردکانى، شرح و فضایل صلوات، انتشارات میقات.
در روایتى مىخوانیم: «فرداى قیامت در ترازوى عدل الهى، چیزى سنگینتر از ذکر صلوات بر محمدو آل محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم نیست».

محو شدن گناهان با صلوات
امام رضا علیه السلام مىفرمایند: «کسى که نمىتواند با چیزى گناهانش را پاک کند، پس بر محمد و آل محمد صلى اللهعلیه وآله وسلم زیاد صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را نابود مىسازد.» امام على علیهالسلام هم فرموده اند:
«صلوات فرستادن بر پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله وسلم در محو کردن گناهان، از فرونشانیدن آب بر آتش، شدیدتر است».
در تاریخ آمده است: زنى، پسر نابینا و ناشنوایى داشت. روزى خدمت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله وسلم رسید و درخواست کرد بچه او را شفا دهد. حضرت فرمودند: اى زن! اگر مىخواهى شفا یابد، بر من صلوات بفرست.
آن زن برخاست و در مسیر خانه، هر گامى برمىداشت، یک صلوات مىفرستاد. هنگامى که به خانه رسید، فرزند خود را سالم دید.
پس خدمت پیامبر بازگشت و موضوع شفا یافتن فرزندش را به آن حضرت عرض کرد.
حاضران در مجلس، شادمان گشتند. آنگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند مىفرمایند: همانگونه که او را به برکت صلوات شفا دادم، در روز قیامت، گناهان امت تو را نیز به برکت صلوات مىآمرزم.
بنمود به امت از کَرَم راه نجات
فرمود خدا جمله گناهش بخشد
هر کس که براى من فرستد صلوات
گوشهای از فضایل رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوس? ?م
گوهر حُسن
زمین عربستان، آشنای گامهای مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج میزد و آیینش مهرورزی بود.
اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلبهای امتش استوار بود.
خلیفة اللهی که کلیددار خزائن الهی و باب رحمت خدا بر زمین بود.
پیامبری از جنس مردم که آسمانه نگاهش عرشی بود، ولی بر روی زمین بین بردگان غذا میخورد.
آری، او رسول عدالت بود و برپا کننده داد که دنیا را توشه خویش نساخت، بلکه بدان غبار غمی از چهره مظلوم زدود.