
آراستگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، مظهر پاکیزگی و آراستگی در میان امت خویش بود و ایشان را بدان امر میکرد.
آن حضرت در نظافت لباس و پاکی بدن بینظیر بود و بیشتر روزها خود را شستوشو میداد.
به عطر بسیار علاقه داشت و برای خرید آن بیشتر از غذا خرج میکرد. از هر راهی که عبور میکرد، بوی خوش عطرش میوزید.
حضرت زیاد مسواک میزد و موهایش را با شانهای از عاج شانه میفرمود.
هنگام بیرون آمدن از منزل، در آینه یا آب نگاه میکرد و با آراستگی و زیبایی تمام از خانه خارج میشد.
در تاریخ آمده که مردی ژولیده مو با ریش بلند و نامنظم خدمت رسول اکرم رفت.
حضرت فرمودند: «این مرد روغن پیدا نکرده تا موهایش را صاف و منظم کند؟ بعضی از شما نزد من میآیید، در حالی که قیافه شیطان دارید».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم و خانواده
انس و الفت، بنیان خانواده است و هر عاملی که سبب استواری آن گردد، در دین اسلام مهم تلقی میشود.
سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در بین خانواده خویش بهترین الگو در این زمینه است. در زندگی ایشان، محبت و گذشت از لغزشها، به عنوان دو رکن اساسی برای حفظ بنیان خانواده به چشم میخورد.
از ایشان در مورد محبت و عشق به همسر روایت است که: «از دنیای شما سه چیز مورد پسند من است: عطر، همسر و نماز؛ البته آرامش و شادابی من در نماز است».
پیامبر در خانواده خود مظهر عشق و علاقه به شمار میرفت و اصحاب و امت خویش را نیز بدان امر میفرمود که: «بهترین شما، نیکوکارترینتان با خانوادهاش است و من نیکوکارترین شما بر خانواده خویش هستم».
پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم هیچ کاری را بر همسران خویش تحمیل ننمود.
ایشان کارهای شخصی خود را خود انجام میداد و در کارهای منزل هم به همسرانش کمک میکرد. همچنین، از هر خطا و لغزشی در خانواده میگذشت و کسی را در برابر آن بازخواست نمیکرد.

احترام به ارزشها
پیامبر گرامی اسلام، در بزرگداشت ارزشهای انسانی و اخلاقی تمام تلاش خود را به کار میبست.
برای نمونه، هنگامی که اسیران قبیله «طی» را آوردند، زنی در میان آنها به پاخاست و پیامبر گفت: «به مردم بگو مزاحم من نشوند و با من خوشرفتاری کنند؛ زیرا من دختر رئیس قبیله خویش هستم.
پدرم کسی بود که به عهد و پیمانها وفادار میماند، اسیران را آزاد و گرسنگان را سیر میکرد، به سلام کردن مبادرت میورزید و هرگز نیازمندی را از خود نمیراند؛ من دختر حاتم طائی هستم».
در این هنگام پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم فرمودند: «این صفاتی که گفتی، نشانههای مؤمنان حقیقی است. اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت میفرستادم».
سپس فرمودند: «او را رها کنید و کسی مزاحم او نشود؛ زیرا پدرش کسی بوده که مکارم اخلاق را دوست داشته و خداوند مکارم اخلاق را دوست دارد».
شایستهسالاری
پیامبر در سپردن امور، فقط شایستگیهای افراد را ملاک کار خویش میساخت و برخلاف رسم و رسوم زمانه، جوانان شایسته را در مسئولیتهای مهم به کار میگمارد؛ چنانکه «عَمرو بن حزم» را در حالی که جوانی هفده ساله بود به فرمانداری نَجران در یمن برگزید و «عَتّاب بن اُسیّد» را که جوانی بیست و چند ساله و زاهد و پرهیزکار بود، فرماندار مکه قرار داد.
همچنین، فرماندهی سپاهش را به «اُسامة بن زید» که جوانی بیش نبود سپرد.
برخی از بزرگان انصار و مهاجر به این مسئله اعتراض کردند، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که در بستر بیماری به سر میبرد، از این نافرمانی به خشم آمد و به مسجد رفت و برفراز منبر فرمودند: «فرماندهی اُسامه را بپذیرید که او شایسته فرماندهی است».

رعایت نظم و انضباط
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، اسوه نظم و انضباط بود. هنگامی که به منزل میرفت، زمانهای خویش را به سه قسمت تقسیم میکرد: قسمتی را برای عبادت خدا، قسمتی را برای اهل خانه خود و قسمتی را به خود اختصاص میداد که آن را هم با مردم تقسیم میکرد.
رسول خدا در همه امور بر رعایت نظم و انضباط تأکید داشت که از آن جمله میتوان به منظم ساختن صفهای نماز از سوی ایشان اشاره کرد.
ایشان در این باره میفرمودند: «صفهایتان را منظم کنید و نامرتب نباشید که دلهایتان پراکنده میشود».
همچنین وقتی ابراهیم فرزند آن حضرت از دنیا رفت، پس از دفن او، پیامبر شکافی را که در قبرش وجود داشت با دست خود پر و محکم کرد و فرمودند: «هر یک از شما که کاری انجام میدهد، باید آن را محکم و استوار به پایان برساند».
مبارزه با خرافات
اسلام، دین دانش، آگاهی و معرفت است. از این رو، نمیتواند با اوهام و خرافات هماهنگ باشد و آنها را ترویج یا در برابرش سکوت کند.
پیامبر والامقام اسلام که رسالتی تبلیغی و اجرای شریعت الهی را برعهده داشت، تمام تلاش خویش را در راه آگاهی مردم و سوق دادن آنها به سوی واقعیتها به کار برد.
پیش از بعثت حضرت رسول صلی اللهعلیهوآله وسلم ، خرافات بر سرزمین حجاز سایه افکنده و فضای اذهان را تاریک کرده بود، ولی با تلاش پیامبر بسیاری از آنها از صفحه دل و ذهن مردم پاک شود.
از آن جمله میتوان به فوت ابراهیم فرزند پیامبر اشاره کرد که در آن روز به ناگاه خورشید گرفت و در میان مردم مدینه پیچید که خورشید به سبب اندوهی که بر دل پیامبر وارد گردید، گرفته است.
گرچه این کار سبب افزایش عقیده و ایمان مردم به پیامبر بود، ولی آن حضرت که قصد سوء استفاده از ناآگاهی مردم نداشت، بر بالای منبر رفت و فرمودند:
«خورشید گرفتگی به خاطر مرگ فرزند من نبود، بلکه خورشید و ماه گرفتگی، از آیات الهی است».

مشورت با دیگران
یکی از عوامل موفقیت پیامبر در پیشبرد هدفهای اسلامی، مشورت با دیگران بود.
خداوند متعالی پیامبر را به مشورت سفارش کرد و آن حضرت نیز فراوان با یاران خود مشورت میکرد؛ زیرا به خوبی میدانست مشورت، مایه الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی است.
یکی از نمونههای بارز مشورت پیامبر با دیگران، درجنگ احد است که آن حضرت در نحوه مقابله با لشگر قریش، شورای نظامی تشکیل داد و به دیدگاههای مختلف را شنید و سرانجام نظر اکثریت را مبنی بر خروج از شهر و مقابله رودر رو با دشمن پذیرفت.
حامی مستضعفان
خاتم پیامبران الهی، خود را از نیازمندان میدانست؛ با ایشان همنشین بود و با بیچارگان غذا میخورد و با دست به آنها غذا میداد.
نقل است که: مردم درباره چگونگی تقسیم غنیمتهای جنگ بدر به اختلاف افتادند.
رسول خدا دستور داد همه آنها را به بیتالمال برگردانند و سپس فرمود که غنیمتها به طور مساوی بین ضعیفان و دیگر اقشار مردم تقسیم شود.
سعد بن ابی الوقّاص از این کار ناخشنود شد و گفت:
آیا سوارکاری که قوم را حمایت کرده، باید با ضعیف و ناتوان مساوی باشد؟ پیامبر فرمودند: «مگر شما جز به وسیله ضعیفانتان یاری شدید؟»
فروتنی
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم ، برترین نمونه تواضع با مردم خویش بود.
با آنکه والاترین مقام و رتبه را نزد خدای متعالی و مردم داشت، هرگز جز به فروتنی با مردم برخورد نمیکرد و همین مسئله، او را در دیدگان مردم بالاتر میبرد و محبتش را در دلها افزون میساخت.
ابوسعید خدری در توصیف رفتار پیامبر میگوید: «رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم خود شتر را علف میداد و زانوی آن را میبست.
خانه را جارو میکرد و شیر گوسفند را میدوشید.
کفش پینه میکرد و لباس وصله میزد. با خدمتکار خود همغذا میشد و چون خدمتکارش در کار آسیا کردن گندم خسته میگردید، آن حضرت کار را به عهده میگرفت.
خود به بازار میرفت و خرید میکرد و شخصا آنچه خریده بود به خانه حمل میکرد. با بزرگ و کوچک دست میداد و در برخورد با همه افراد، ثروتمند، فقیر، سیاه، سفید و از هر طبقه و نژاد، در سلام کردن پیشی میگرفت».
رسول عدالت
جامعهای که بر اصول عدالت اداره میشود، جامعهای استوار و ارزشمند است.
در مقابل، آنجا که عدالت ظهور ندارد، انحراف و کفران چنان مردمان را در خود میپیچد که هشدارها، فریادها و صدای فرو ریختن بنیانها را نمیشنوند.
سیره حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم ، سیره عدالت و سخن او عدل و منطقش جدا کننده حق از باطل بود.
رسول خدا به هیچیک از نزدیکان خود اجازه نمیداد رعایت مساوات را در اجرای حق و قانون برهم زنند.
در این باره نقل است که: ام سلمه، همسر پیامبر کنیزی داشت که از اموال قبیلهای دزدی کرد. او را برای اجرای حکم نزد پیامبر آوردند.
ام سلمه با آن حضرت سخن گفت و شفاعت آن کنیز را کرد، ولی پیامبر به وی فرمودند: «ای امسلمه! این حدّی از حدود خداوند است که ضایع نمیگردد».