رهبری امام خمینی
از دیگر ویژگی های انقلاب اسلامی رهبری دینی آن است که ولی فقیه زمان این انقلاب را جلو برده و آن را از گزند حوادث مصون داشته است.
تحلیل ماهیت این انقلاب از تحلیل رهبری انقلاب جدا نیست و این مسئله در ارتباط با مسئله خودیابی ملت ما مطرح میشود.باید پرسید که چه شد امام خمینی رهبر مطلق شد،آن چنان که حتی آنهائیکه از نظر ایده و هدف در قطب مخالف ایشان جای داشتند،چاره ای جز اذعان به رهبری ایشان نداشتند.چرا سخنان امام اینهمه موج میآفرید؟چرا اعلامیه های ایشان با نبودن امکانات و وسائل و با بودن اختناقها و شکنجه ها و خطر مرگها به سرعت در سراسر کشور پخش میشد؟
بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم،و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است،اما مطلب اساسی چیز دیگری است،و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمیخاست، مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد،علی،زهرا، حسین،زینب،سلمان،ابو ذر...و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود،بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند.علی را و حسین را در چهره او دیدند،او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود،تشخیص دادند.
امام چه کرد؟
او به مردم ما شخصیت داد.خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. آنها را از حالت خود باختگی و استسباع خارج کرد این بزرگترین هدیه ای بود که رهبر به ملت داد،او توانست ایمان از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند و آنها را به خودشان مؤمن کند.او با صراحت اعلام کرد که تنها اسلام نجات بخش شماست.او جهاد اسلامی را مطرح کرد، امر بمعروف و نهی از منکر را مطرح کرد،وظیفه نوعی و دینی و بالاخره اجر و پاداش شهیدان را مطرح کرد،و مردمی که سالها این آرزو را که در زمره یاران امام حسین باشند در سر میپروراندند و هر صبح و شام تکرار میکردند یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما بناگاه خود را در صحنه ای مشاهده کردند آنچنانکه گویی حسین را بعینه میدیدند. مردم ما صحنه های کربلا،حنین،بدر،احد،تبوک،خ یبر،و...را در جلوی خویش میدیدند و همین باعث شد که به پا خیزند و از سرچشمه عشق به خدا،وضو بسازند و یک سره بانک تکبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.
نقش ویژه و برجسته امام خمینی در ایجاد انقلاب اسلامی
یکی از عوامل مهم در روند انقلاب اسلامی ایران، امام (ره) بود که به واسطه نفوذ کلام و نیز مقام روحانی و معنوی اش تأثیر فوق العاده ای بر عکس العملهای مردم داشت.امام علاوه بر این که یک مرجع تقلید بود که به لحاظ شرعی و دینی مطاع اکثریت ملت ایران بود، یک مقتدای سیاسی و فرمانده انقلاب بود که همه نیروهای مبارز و انقلابی، حتی آنهایی که به مقام مذهبی امام بی توجه بودند، از ایشان تبعیت می کردند.مجموعه این دو، از امام شخصیت بانفوذ و مقتدری ساخته بود که قادر بود در عرض چند دقیقه میلیونها ایرانی را به خیابانها و تظاهرات بکشاند.
به همین دلیل شخصیت و نفوذ امام خمینی، و جایگاهش در ایران برای دولت هم به طور کامل شناخته شده بود و نفس وجود و حضور ایشان مهمترین خطر برای رژیم به حساب می آمد.در سخنرانی عصر روز عاشورا (13 خرداد 1342)، این موقعیت به طور کامل برجسته شد و شاه تصمیم گرفت که ایشان را بازداشت کند، اما پخش خبر دستگیری امام موج عظیم 15 خرداد را به وجود آورد .شخصیت امام به قدری مهم و کلیدی و برای مردم مورد احترام بود که یک قیام ملی اسلامی به عظمت 15 خرداد، فقط به خاطری دستگیری امام انجام شد و رژیم شاه بعد از آن چند ماه حکومت نظامی در تهران اعلام کرد.
رژیم شاه وقتی مواجه با قیام عظیم 15 خرداد شد، بخوبی دریافت که وزنه اساسی قیام، امام است و باید رضایت امام را جلب نموده، او را ساکت کند.این بود که امام را آزاد کرده، وزیر کشور را به دیدار امام فرستاد و برای دلجویی از امام دست به برخی اقدامهای مسخره زد، به امید این که امام با اصول انقلاب سفید موافقت کند، برای رژیم خیلی مهم بود که امام با انقلاب سفید همراه شود و این امر فقط به خاطر نفوذ و موقعیت امام بود.
به هنگام تصویب لایحه کاپیتولاسیون نیز امام یک تنه در مقابل آن ایستاد و مردم را به مقاومت علیه آن دعوت کرد، تنها راهی که در مقابل رژیم وجود داشت، این بود که ایشان را تبعید کند.هدف شاه از تبعید امام، بی شک کاستن از نفوذ و شهرت و اعتبار امام و فراموش شدن ایشان از سوی مردم بود. شاه فقط بدین طریق می توانست از مزاحمت امام راحت شود، محاکمه و اعدام ایشان برای رژیم به مصلحت نبود.اما باز هم محاسبه شاه درست از آب درنیامد و با وجود تبعید، امام همچنان به عنوان شخصیت طراز اول مطرح بود و هیچ کس نمی توانست جای ایشان را بگیرد.
همه تحقیقات و مطالعاتی که پیرامون انقلاب اسلامی انجام شده است، بدون استثنا به نقش برجسته امام اشاره و اذعان کرده اند، به طوری که می توان ادعا نمود که اگر ایشان در این دوره از تاریخ معاصر ایران وجود نداشتند، سرنوشت انقلاب اسلامی بسیار مبهم بود و بعید بود که این تحول عظیم در ایران رخ بدهد.
کشف الاسرار و پیشنهادهای اصلاحی حضرت امام خمینی (ره)
امام (ره ) درکتاب کشف الاسرار ، درباره اوضاع حاکم برسیاست ، اجتماع و فرهنگ ملت ایران در عصر رضاخان نیز موضع گیری کرده است و به منظور اصلاح امورجامعه و برای ارشاد برنامه ریزان امور سیاسی ، نظامی و فرهنگی نظام سیاسی پهلوی دردوره بعد از رضاخان ، تلاش کرده اند تارژیم پهلوی را به انجام اصلاحاتی اساس وادار نمایند .
یکی ازمهم ترین درخواست های اصلاحی امام ( ره ) برای برچیدن آثار و پیامدهای حاکمیت استبدادی رضاخان واز بین بردن زمینه تکرار بروز دیکتاتوری فردی در زمان سلطنت پسرش ، محمدرضا ، اصلاح و پاکسازی نهادها و دستگاه های کلیدی و اساسی کشور از افراد و شخصیت های وابسته به استعمار، ضددین و حامی استبداد سلطنتی بود :
« این زمامداران خائن یا بی خرد ، این اجزای بزرگ و کوچک شهرت پرست قاچاق باید عوض شود تا کشور عوض شود و گر نه خواهید از این روزگارهای بدتری دید . این که اکنون دارید ، پیش آن بهشت است .» (1)
ایشان به دنبال این پیشنهاد اصلاحی ، تهدید کرده اند که اگرنظام سیاسی پهلوی به این کاردست نزند و برعکس باز هم زمام امورمردم را دراختیار عده ای دزد و پول پرست و مستبد قراردهد ، مردم اعتماد خود را به آن حاکمیت از دست خواهند داد و مشروعیت مردمی آن رژیم سلب خواهد شد .
یکی دیگر از ارشادات اصلاحی امام ( ره ) درباره نظام سیاسی پهلوی دراین کتاب تصفیه مطبوعات و کتب منتشرشده درکشور و به طورکلی زدودن آثارافکارحاکم بر فرهنگ دوره حکومت رضاخان بود.
ایشان ضمن توجه به اهمیت و تاثیرات مطبوعات ، کتب و وسایل ارتباط جمعی در روح و روان و اذهان مردم جامعه ، استفاده حاکمیت از آنها و اعمال کنترل دولتی را برای توجیه اهداف و اعمال حاکمیت و ترویج فساد و فحشا و افکار ضددینی رد کرده ، نوشته اند :
« یکی از چیزهایی که نیازمند به اصلاح است ، همین روزنامه و مجلات و هفتگی هاست که امروز به این صورت اسف آوراست ودرحقیقت بعضی ازآنها را باید کانون پخش فساد اخلاق و فحشا گفت ، برای نشر بی عفتی ها و افسارگسیختگی ها هیچ چیز امروز بیشتر از این اوراق ننگین کمک کاری نمی کند .» (2)
بنابراین امام (ره ) تاکید می کند مطبوعاتی که درعصر رضاخان به یکی از ابزاردیکتاتوری وی تبدیل شده بودند ، باید ازبین بردند ، زیرا آن مطبوعات وظیفه مسموم کردن اذهان مردم ، اشاعه بی عفتی وخفه کردن احساسات شرف آمیزمردم را به عهده داشتند .
یک دیگرازخواسته های اصلاحی امام (ره ) ، در زمینه جایگاه انتخابات و مجالس بود ، ایشان براین نظربودند که باید روش انتخابات نمایندگان تغییر یابد و مجالس ، قوانین و مصوبات آنها ، ازجایگاه نمایشی و تایید کننده اعمال و اقدامات استبداد رضاخانی خارج گردد و به صورت یک نهاد سیاسی درآید و بتواند درتمامی جریانات و امورسیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه تاثیرگذارباشد .
ایشان در زمینه قوانین و نمایندگان مجالس عصر رضاخان این چنین موضع گرفته است :
« باید حتی قانون هایی که درزمان او ( رضا خان ) ازمجلس گذشته ، اوراقش را سوزاندو محوکرد . و وکلای زوری آن روزها حق وکالت امروز را ندارند واگر مجلس امروز ، مجلس باشد ، باید اعتبارنامه های آنهارا رد کند. » (3)
سپس ضمن انتقاد شدید ازعملکرد نمایندگان مجلس بعد از سقوط دیکتاتوری رضاخان ، آنها را به لزوم اصلاح مجلس بدون هیچ عذری فراخوانده است :
« درزمان حکومت رضاخان این بهانه را داشتند ( نمایندگان ) که هرچه اوگفت ، نمی توان درمقابل او حرفی زد ، حالا ما با خوش رقصی ها کاری نداریم ، لکن عذر امروز چیست ؟ » (4)
امام (ره ) بعدازطرح این اصلاحات ، دریک جمع بندی به سران نظام سیاسی هشدارمی دهد که اگراوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه را اصلاح نکنند ، جامعه از هم می پاشد وبه طرف ویرانی بیشترکشیده خواهد شد :
« باید این کشورهمه چیزش عوض شود تا روی اصلاح به خودش ببیند و گرنه فاتحه آن را باید خواند .» (5)
بعد از تالیف کتاب کشف الاسرار امام (ره ) دراردیبهشت 1323 ه ش اولین بیانیه سیاسی خودرا صادرنمودند که نشانگردرک عمیق ایشان درحوزه مواضع سیاسی است . ایشان تصویر کوتاهی از اوضاع مردم ایران عرضه کرد.
ماهیت حاکمیت رضاخان و محمدرضا شاه برمردم و جامعه را معرفی کرده اند و علما و روحانیون جامعه اسلامی را به استفاده ازفرصت به دست آمده ، یعنی سقوط دیکتاتوری رضاخانی و عدم تثبیت قدرت سیاسی پسرش ، محمدرضا شاه درایران دعوت نموده اند و آنها را به قیام برای اصلاح جامعه و ریشه کن کردن پایه های نظام سیاسی خودخواهانه و فردی و زنده گرداندن سنت های دینی فرا خوانده اند :
«امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است ، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید ، فرد است که مشتی هرزه گرد شهوتران برشما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خودکنند .»(6)
امام (ره) درکتاب کشف الاسرار با استناد به مسئله ضرورت و اضطرار ، لزوم تشکیل حکومت برای اداره امورکشور و ملت را دلیل تائید نظام مشروطه ذکر می کند و در ادامه ، ضمن بحث درباره ولایت فقیهان ، حدود ولایت را صرفاً " نظارت فقها " ازطریق مجلس موسسان و یا شورای تشکیل شده از فقهای دین دار و انتخاب یک سلطان عادل تعریف کرده و به کسانی که به ولایت فقیه درعصر غیبت ایراد می گرفتند ، این گونه جواب داده اند :
« ما می گوییم اگر آن حکومت حق خدایی ، عادلانه بخواهد تشکیل شود ، باید مجلس از فقها ... تشکیل شود و درمجلس قوانین آسمانی طرح شود و درکیفیت عملی شدن آن بحث شود ودولت قوه اجرای آن باشد .» (7)
به این ترتیب ایشان با تاکید براین نکته که حکومت دراین زمان با فقهاست ، تلاش کردند تا نهادهای نظام سیاسی پهلوی یا به عبارت بهترنهادهای نظام سیاسی مشروطه یعنی نهاد سلطنت ، نهاد قانون گذاری و اجرایی کشور را به حیطه نظارت فقها و مجتهدان جامع الشرایط وارد نمایند :
« ما که می گوییم حکومت و ولایت دراین زمان با فقها است ، می گوییم همان طورکه یک مجلس شورا تشکیل می شود و یک عده قوانین اروپایی و غیر آن را برمملکت تحمیل می کنند . اگر مجلس شورای این مملکت از فقهای دیندارتشکیل شود یا به نظارت آنها باشد ، چنانچه قانون هم همین را می گوید ، به کجای عالم برخورد می کند .» (8)
امام (ره ) درادامه طرح اصلاحی خود ، علت یا علل لزوم نظارت فقها برقوای مقننه و مجریه کشورتوضیح داده اند واین نحوه نظارت را هم ازجنبه قانونی ثابت کرده ، موضوع نظارت را این گونه شرح داده اند :
« منظور از حکومت فقیه آن است که فقیه باید نظارت درقوه تقنینیه و در قوه مجریه مملکت اسلامی داشته باشد ، زیرا قانونی را که عقل و دانش می پذیرد و حق می داند ، غیرازقانون خدایی نیست .» (9)
پی نوشته ها :
1 – امام خمینی ، کشف الاسرار ، بی جا : نشرظفر، 1323 ، ص 325
2 – همان ، ص 283 .
3 – همان ، ص 214 .
4 – همان ، ص 243 .
5 – همان ، ص 286 .
6 – امام خمینی ، صحیفه نور، جلد 1 ، ص 23 .
7 – امام خمینی ، کشف الاسرار ، همان ، ص 191 .
8 – همان ، ص 185 .
9 – همان ، ص 233 .
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم ملت شریف و شجاع ایران اعلی الله کلمتهم و فقهم الله تعالی: فرار محمد رضا پهلوی را که طلیعه پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می کنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهای جهان ثابت کردید که با فداکاری و استقامت، می توان بر مشکلات هرچه باشد غلبه کرد و به مقصد هرچه دشوار باشد رسید. گرچه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت، از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال بزودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد و لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم به دست ستمدیدگان فوری است. او رفت و به هم پیمان خود اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین پیوست و جرایم و آشفتگیهایی را برجا گذاشت که ترمیم آن جز به تائید خداوند متعال و همت همه طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد. اکنون در این طلوع فجر سعادت و پیروزی توجه عموم را به مطالبی جلب می کنم:
1- بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است برای حفظ نظم با آن دسته از قوای انتظامی که اکنون به آغوش ملت باز گشته اند، با تمام نیرو همکاری کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین آشوب و ناامنی ایجاد نمایند.
2- به تظاهرات و شعارهای پرشور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی به وجود آورند و نظم را به هم زنند از آنان جدا جلوگیری کنند. باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه منفور و عمال اجانب تحقق می یابد. من از جمیع اشخاص که انحراف داشته اند و یا گرایش به بعضی مکتبهای انحرافی داشته اند، تقاضا دارم که به آغوش اسلام که ضامن سعادت آنان است برگردند، که ما آنان را برادرانه می پذیریم. در این موقع حساس که کشور جنگ زده ما بیش از هر زمانی به اتحاد و اتفاق احتیاج دارد، باید سعی شود که از هر اختلالی احتراز شود.
3- دولت موقت برای تهیه مقدمات انتخابات مجلس موسسان بزودی معرفی می شود و به کار مشغول خواهد شد. وزارتخانه ها موظفند که آنان را پذیرفته و با آنان صمیمانه همکاری کنند. اینجانب به صلاح وزرای غیر قانونی می دانم که بر کناری خود را اعلام کنند و خود را در مسیر ملت قرار دهند.
4- به جمیع نیروهای انتظامی و زمینی و هوایی و دریایی و صاحب منصبان و افسران و درجه داران ارتش و ژاندارمری و غیرآنان توصیه می کنم که دست از حمایت محمدرضا پهلوی که مخلوع است و به کشور برنمی گردد و در خارج نیز با نفرت مردم مواجه است برادرند و به ملت بپیوندند، که صلاح دنیا و دین آنان در آن است.
اینجانب از همه طبقات، خصوصاً حضرات علمای اعلام، در این موقع حساس تشکر می کنم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم و وحدت کلمه را همیشه خصوصا تا برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی امیدوارم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته - روح الله الموسوی الخمینی
پایگاه خبری فراروپژوهشکده باقر العلوم
عوامل و چگونگی فرار شاه
با اوج گیری مبارزات انقلابی مردم ایران، و پس از آنکه تمامی سیاستهای محمدرضا پهلوی برای آرام کردن مردم خشمگین به شکست انجامید، شاه شاپور بختیار که از چهره های شناخته شده جبهه ملی بود، به نخست وزیری برگزید، اما این اقدام شاه هم فایده نداشت و کارنامه خاندان پهلوی چنان سیاه بود که مردم تنها به سرنگونی آن رضایت می دادند. شاه که سالها تحت حمایت اربابان آمریکایی خویش و با تکیه بر اریکه سلطنت، کشور را تحت سلطه گرفته و عرصه ترکتازی و غارتگریهای خود قرار داده بود، سرانجام فرار را بر قرار ترجیح داد و مجبور به ترک ایران شد.
پادشاهی و سلطنت به عنوان موهبتی الهی و از طریق ارث تحت حمایت های امپراطوری انگلیس به وی تفویض شده بود. وی طی سالهای سلطنت خود، از هیچ گونه جنایتی دریغ نکرد و ضمن ترویج فساد و ایجاد رعب و وحشت، دلاور مردان بسیاری را در زندانها تحت شکنجه قرار داده و یا به شهادت رسانید.
تبعیض و شکافهای طبقاتی به اوج رسیده بود و دیکتاتور با توسل به حربههای گوناگون تلاش میکرد تا ملت آگاه و شجاع ایران را در خوابی خرگوشی فرو برد.
مورخان معتقدند شکلگیری و گسترش نهضت اسلامی و هماهنگی قیامهای مردمی به رهبری امام خمینی(ره) و برگزاری مراسم چهلمهای شهدا در شهرهای مختلف و کشتار 17 شهریور و اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت، کنترل امنیت کشور را از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج نموده و موجب شد که در زمان کوتاهی، پایههای اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شود. همین تحولات درنهایت منجر به فرار شاه در 26دی 1357 شد.
اعتصابات گسترده، مخالفت افکار عمومی با شاه، اقدامات امام خمینی و پیروانش علیه رژیم، همگی باعث سردرگمی و آشفتگی شاه و دربار شده بود.
آمریکا در این زمان، در جستجوی یک مکانیسم انتقالی و پیشدستی بر انقلاب بود تا عناصر معتدل سیاسی علاقمند به آمریکا را جایگزین نیروهای مذهبی کند.
ریشه های مذهبی انقلاب ایران
هر دو گروه یاد شده وجه تمایز عمدهبین انقلاب اسلامی ایران و دو انقلاب دیگر را ریشه مذهبی آن و نقش روحانیت در بهحرکت در آوردن توده ها دانسته و اذعان کردهاند که انقلاب فرانسه وانقلاب روسیهفاقد آن و حتی در جهت مخالف آن بودند.
دکتر " محمود طلوعی " در کتاب "فرهنگ جامع سیاسی" آورده است:"در هر دو انقلاب فرانسه و روسیه، روحانیون در کنار دربارقرار داشتند وانقلابیون پس از به دست گرفتن قدرت به مبارزه با نفوذ کلیسا و قطعامتیازات طبقه روحانی پرداختند.
در فرانسه هزاران کشیش در جریان انقلاب قتل عامشدند و مجلس انقلاب، زمین های متعلق به کلیسا را ضبط و اعیاد و مراسم مذهبی را لغوکرد، در روسیه نیز "بلشویک "ها که در مراحل نهایی انقلاب به قدرت رسیدند آشکارامنکر خدا و اعتقادات مذهبی بودند و بعد از به دست گرفتن حکومت به مبارزه جدی با دینو روحانیت دست زدند. اما در ایران، مذهب قوه محرکه اصلی انقلاب بشمار میرفت و آتشانقلاب از درون مساجد زبانه کشید."
تحلیل گران در مقایسه شرایط و اوضاع و احوالجامعه، پیش از شکل گیری انقلاب و عواملی که منجر به بروز و پیروزی انقلاب در سه کشور فرانسه، روسیه و ایران شد، به نقش منحصر به فرد مذهب، رهبری و مردمی بودنانقلاب اسلامی ایران در شکل گیری ، هدایت و پیروزی آن اذعان داشته اند.
فرهنگنامه "کلید دانش" در توضیح واژه "انقلاب" ذیل مطلبی تحت عنوان "انقلاب پیش بینی ناپذیر" چنین آورده است: "در اغلب انقلاب های دنیا در چند قرن اخیر، طبقه ی متوسط وروشن فکر نقش محوری داشت و کشیشان (علمای دینی) در طیف مخالفان انقلاب بودند، امادر انقلاب اسلامی ایران،روحانیون رهبری انقلاب را به عهده گرفتند و حامیان اصلی انقلاب، قشر محروم و مستضعف جامعه بودند.
البته نباید فراموش کرد که نقشروحانیت در ترغیب توده های مردم برای حضور در صحنه های انقلاب به آسانی حاصل نشد وخود مولود همراهی پیوسته این قشر با مردم و همچنین زحمات و سختیهایی بود که علما وروحانیون با توجه به وابسته نبودن حوزه های علمیه به حکومت، تحمل کرده بودند