السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره
پس از آنکه به وخامت اوضاع و جو خطرناکى که در اثر انحرافات فراوان و وجود شبکه فعال بر علیه اسلام و مسلمین پى بردیم و آنها را مورد دقت قرار دادیم ،
بخوبى متوجه عظمت فداکارى سیدالشهداء علیه السلام براى نجات اسلام مى شویم ، و از صمیم قلب احساس مى کنیم که ما دین خود و مخصوصا ولایت و محبت و مکتب اهل البیت علیهم السلام را مدیون فداکاریهاى سیدالشهداء و خاندان گرامیش مى باشیم ،
پس از جریان عاشورا، و رسوائى جریان مخالفت اسلام ، بر عهده مسلمانان واقعى بود که براى تداوم بخشیدن و زنده نگاهداشتن آن حادثه بزرگ ، تلاش کنند،
شگفت آنکه ، نهضت حسینى ، به گونه اى طراحى و انجام گرفته بود، که خمیر مایه بقاء نیز در درون خود آن موجود بود، و آن چیزى نیست جز همان مظلومیتهاى پى در پى ، و صحنه هاى دلخراش و فجیع که مى توانست ، امام حسین و اهداف او را در دلها زنده و محبوب نگه دارند و دشمنانش را تا ابد رسوا کند، براى پیشبرد همین هدف است که ما نمونه اى از اعمال ننگین و سنگدلیهاى دشمنان اهل البیت و اعمال فجیعى که با آن خاندان شد را تذکر مى دهیم ، تا تولى و تبرى که جزء اساس مذهب ماست تقویت گردد قیام حسینى ، سراسر حماسه ، دلاورى ، عشق ، مظلومیت و عاطفه است ، و همین است رمز بزرگ پیروزى و بقاء آن تا قیامت ، چرا که عاشورا سخن دل است ، او دل را زنده کرد و خود نیز زنده و پایدار ماند.
پرچم دین چون بجا ماند از فداکارى او | تا قیامت پرچمش را دست حق برپا کند | |
نازم آن آموزگارى را که در یک نصف روز | دانش آموزان عالم را چنین دانا کند | |
نقد هستى داد و هستى جهان یکجا خرید | عاشق آن باشد که چون سودا کند یکجا کند | |
عقل مات آمد ز دانشگاه سیار حسین | کاین چنین غوغا بپا در صحنه دنیا کند |
خوش داشتند حرمت میهمان کربلا
مظلومیت از آنجا شروع شد که مردم کوفه در ظاهر پیشنهاد رهبرى و قیام را به حضرت امام حسین علیه السلام دادند، چقدر نامه هاى پیاپى به حضرت نوشتند و در آن نامه ها ضمن گلایه از حکومتهاى سابق و جنایات آنها اظهار داشتند: ما رهبرى نداریم ، به طرف ما بیا، شاید خداوند بخاطر شما ما را بر حق گرد آورد، ما با حاکم شهر در جمعه و عید همراه نمى شویم ، همینکه خبر آمدن شما بما برسد، حاکم شهر را به طرف شام بیرون مى کنیم ،
امثال این نامه ها پیاپى نزد حضرتش مى آمد، و در این میان بسیارى از کسانى که بعدا جزء لشکر عمر ابن سعد شدند نیز نامه ها فرستادند همانند شبث ابن ربعى و عمرو ابن حجاج و حجار ابن ابجر.
نوشتند که زمین سرسبز و میوه ها رسید، هر وقت خواستى بیا که بر لشکر آماده وارد مى شوى ، و در نامه دیگر نوشتند بشتاب که مردم منتظر شما هستند، آنها بجز شما به کسى علاقه ندارند، بشتاب ، بشتاب ، بشتاب .(226)
مؤ لف گوید: واى بر آنها، آرى لشکرشان آماده بود، اما بر علیه امام حسین ، منتظر بودند، اما براى شهادت حضرت و یارانش ،
بیا شهر کوفان سراسر گل است | چمنها پر از سارى و بلبل است | |
زمین چون زمرد هوا همچو سیم | گلاب آید از جوى و مشک از نسیم | |
صفاى گلستان به دیدن رسید | ثمرهاى بستان به چیدن رسید | |
بیا بال بگشا دلى شاد کن | تفرج در این جنت آباد کن | |
سپاهى به پیش آیدت بنده وار | که اندیشه او را نجوید کنار |
حوزه نیوز نوشت:
آیا این نام (رقیه) درست و صحیح است؟
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.[1]
اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.
دو خطاب از امام حسین علیه السلام در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه صدا زده است.
1)- "یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب، ...”.[2]
2)- "ثم نادی: یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام”.[3]
اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین (ع) ذکر کردهاند اما علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری، سه دختر به نامهای سکینه فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت برشمردهاند.
در میان محدثان قدیم تنها علی بن عیسی اربلی ـ صاحب کتاب کشف الغمه (که این کتاب را در سال687 ه ق تألیف کرده است) به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین (ع) شش پسر و چهار دختر داشت ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب سکینه و فاطمه را نام میبرد و از چهارمی ذکری به میان نمیآورد.
احتمال دارد که چهارمین دختر همین رقیه (ع) بوده است.
علامه حائری در کتاب معالی السبطین مینویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه مینویسند "امام حسین (ع) دارای ده فرزند، شش پسر، و چهار دختر بوده است.
سپس مینویسد: دختران او عبارتند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری و رقیه علیهن السلام.
آنگاه در ادامه میافزاید: رقیه پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش "شاه زنان" دختر یزجرد بود.[4]
باید دانست که گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند مثلاً طبق قرائتی به احتمال قوی همین حضرت رقیه (س) را فاطمه صغری میخواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام اصلی او شده است.
بهرحال از لحاظ تحقیقی هیچ استبعادی وجود ندارد که نام این دختر امام حسین (ع) رقیه باشد.
نظر دو تن از مراجع تقلید در خصوص دختر سه ساله امام حسین(ع)
پنجم صفر سالروز شهادت ریحانه امام حسین(ع) حضرت رقیه(س) است که سندی بر مظلومیت خاندان پیامبر(ص) میباشد، عدهای از ارادتمندان به ساحت قدسی اهل بیت(ع) در پاسخ به شبههای که در برخی محافل مطرح شده نظر دو تن از مراجع عظام تقلید شیعه در این خصوص را با طرح 4 سؤال جویا شدهاند.
1-صحت وجود دختری با مشخصاتی که ارباب مقاتل در مورد کیفیت شهادت آن بزرگوار نقل کردهاند (درخرابه شام) چیست؟
2-صحت انتساب چنین دختری به امام حسین(ع) چگونه میباشد؟
3-صحت انتساب حرم موجود در نزدیک دمشق به دختری به نام حضرت رقیه(س) چگونه است؟
4-با توجه به موارد گفته شده و پاسخهای حضرت عالی انجام نذر و ادای آن دارای چه حکمی است؟
متن کامل نظرات این دو مرجع تقلید تقدیم میگردد:
پاسخ آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی
بسمهتعالی
شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین(ع) در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته در بین دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد هر چند معروف این است که نامش رقیه است.
همیشه موفق باشید.
پاسخ آیتاللهالعظمی نوری همدانی
بسمهتعالی
در کتابهایی چون کامل بهائی و نفسالمهموم و کتابهای معتبر دیگر دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیدهاند و در شام به شهادت میرسد، برای امام حسین(ع) ذکر کردهاند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.
پی نوشت :
[1] کامل بهائی، ج 2، ص 179
[2] اللهوف، سید بن طاووس ص 140 و 141
[3] مقتل ابن مخنف، ص 131
[4] سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (س) ص 9 به نقل از معالی السبطین، ج 2، ص 214