سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریا صدا زد ای لبت عطشان، من آبم
آبی بنوش ای آتشت کرده کبابم
عباس گفت ای آب حاشا کز تو نوشم
آید صدای ناله‎ی اصغر به گوشم
دریا صدا زد ساقی عطشان که دیده؟!
ای بحر را هم داده آب از اشک دیده
عباس گفت ای آب آتش شو به کامم
پیداست در تو عکس لب‎های امامم        
دریا صدا زد تا کنی یاریّ عترت
از من دهانی تَر کن ای دریای غیرت
عباس گفت از تشنگان شرمنده هستم
آخر نگاه فاطمه باشد به دستم
دریا صدا زد تو همه هستِ حسینی
نیرو بگیر از من که خود دستِ حسینی
عباس گفتا اوست مولا، من غلامم
بی او بُوَد آب روان آتش به کامم
دریا صدا زد ای زده آتش به هستم
من چون تو بر داغ لب تو تشنه هستم
عباس گفتا تشنه‎تر از تو رباب است
در سینه‎اش آتش به جای شیر ناب است
دریا صدا زد گر نمی‎نوشی ز من آب
آب از چه همره می‎بری با این تب و تاب
عباس گفتا وعده دادم بر سکینه
تا آب آرم بهر گل‎های مدینه
دریا صدا زد ای همه ایثار و صبرت
زیبد که تا محشر بگردم دور قبرت






تاریخ : شنبه 91/8/27 | 2:18 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()

 



پس از مرگ غریب تو، غریب است
تو مثل دست خود افتاده بودی
به قدر مهربانی ساده بودی
در آن هنگامه از خود گذشتن
عجب دستی به دریا داده بودی
پریشان یال و بی‏زین و سوارم
غریب کوچه‏های انتظارم
صدای «العطش آقا» بلند است
به خیمه روی برگشتن ندارم
سر خورشید برنی آشیان زد
علم بر بام قلب عاشقان زد
غروب کربلا رنگ فلق بود
مگر خورشید را سر می‏توان زد
بیا و حاجت ما را روا کن
دو دستت را ستون خیمه‏ها کن
به دریا می‏روی یادت بماند
لبی با سوز دریا آشنا کن
نمی‏دانم چرا اکبر نیامد
چراغ خانه مادر نیامد
نمی‏دانم چرا بانگ عطش از
گلوی نازک اصغر نیامد؟
نمی‏دانی چه بی‏تابم عموجان!
غمت را برنمی‏تابم عموجان!
هلاک دیدن روی توام من
که گفته تشنه آبم عموجان؟
مدد کن عشق، دریا یار من نیست
فلک در گردش پرگار من نیست
مدد کن دیده از دنیا ببندم
عموی آب بودن کار من نیست
عموی مهربان من کجایی؟
الهی بشکند دست جدایی
بیا با تشنگی‏هامان بسازیم
عموجان، آب یعنی بی‏وفایی
علم از دست و دست از من جدا شد
و مشک آب از دندان رها شد
قیامت را به چشم خویش دیدم
دمی که قامت خورشید تا شد
کریم رجب‏زاده






تاریخ : شنبه 91/8/27 | 2:17 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()


فرزندیِّ دو فاطمه
خورشید بَرَد سجده به خاک در عباس
مه جلوه ای از حسن خدامنظر عباس
هر سینه ی افروخته یک علقمه فریاد
هر دیده ی پر اشک بود کوثر عباس
هر زخم بدن، آیه ای از مصحف ایثار
هر خون جگر، قطره ای از ساغر عباس
فرزندیِّ دو فاطمه، سقایی عترت
سرداری لشگر، شرف دیگر عباس
زیبد که شهیدان همه خیزند به تعظیم
فردای قیامت همه در محضر عباس
با راس حسین ابن علی بود برابر
تاشام بلا بر سر نیزه سر عباس
ایثار و فداکاری و ایمان سه چراغند
در بزم دل از مکتب روشنگر عباس
عباس به تعداد همان باب حسین است
یعنی که بیا سوی حسین از در عباس
در علقمه چون عطر گل آید به مشامم
بوی نفس فاطمه از پیکر عباس
مارا نبُوَد زهره که گوییم ثنایش
تا یوسف زهراست ثنا گستر عباس
در دامن صحرای بلا خون خدا ریخت
از بازو و ازدیده و از حنجر عباس
افسوس که شد همسفر قاتل عباس
از علقمه تا شام بلا خواهر عباس
باسوز دل و اشک روان و شررِ شعر

میثم شده پیوسته پیام آور عباس





تاریخ : شنبه 91/8/27 | 2:15 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()


پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن می توان گفت:
یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند.


زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی«ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند،

فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین«ع» و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند

5 نفر زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادرعبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری«ع.»

زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.






تاریخ : جمعه 91/8/26 | 9:52 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()


اینجاست که به هدف والای امام حسین(علیه السلام) از همراه نمودن
زنان و کودکان، با خویش پی می بریم.


شهید مطهری می فرمایند:

...« ابا عبدالله(علیه السلام) اهل بیت خودش را حرکت می دهد، برای اینکه در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند.

برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آنکه از مدار خودشان خارج شوند،
از عصر عاشورا زینب(علیهاالسلام) تجلی می کند و از آن به
بعد به او واگذار شده بود.»






تاریخ : جمعه 91/8/26 | 9:50 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.