یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّد یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یا سَیِّدَتَنا وَمَولاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعی لَنا عِنْدَ اللهِ،
روضه و مصیبت حضرت زهرا ام الائمه علیها السلام
بودى چراغ خانه ام زهرا، یازهرا
تاریک شده کاشانه ام زهرا، یازهرا
گوید حسین کو مادرم زهرا،یازهرا
کو مادر غم پرورم زهرا، یازهرا
اى نوگل پژمرده ام زهرا، یازهرا
سیلى ز دشمن خورده ام زهرا، یازهرا
متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در آخرین لحظات حیات حضرت زهرا(علیهاالسلام) وقت آن رسیده بود که ایشان رازهایى را که در این مدت در سینه نهان داشته بود در قالب وصیتهاى لازم الاجراء با همسرش درمیان بگذارد. از این رو، عرضه داشت:
پسر عمو! من خبر مرگ خویش را دریافت کردهام و لحظه به لحظه به زمان دیدار پدر بزرگوارم نزدیکتر مىشوم، اکنون تو را به انجام خواستههایى که در دل دارم سفارش مىکنم.
امام علی(علیهالسلام) به او فرمود: دخت رسول خدا(صلى الله علیه و آله)! هر چه دوست دارى سفارش کن .
امام بر بالین زهرا نشست و از افراد حاضر در خانه خواست خارج شوند و سپس فاطمه زهرا (علیهاالسلام) لب به سخن گشود و عرضه داشت:
پسر عمو! بر این باورم از آن زمان که زندگى خود را با تو آغاز کردم، در خانهات دروغ نگفتم و به تو خیانت نورزیدم و از اطاعتت سر بر نتافتم؟
امام فرمود:
حاشا! از چنین چیزى فاطمه جان! تو به عظمتِ خداوند آگاهتر و فردى نکوکارتر و پروا پیشهتر و گرامىتر و ترس و بیم تو از خدا بیشتر از آن است که من تو را بر نافرمانىات مورد نکوهش قرار دهم. جدایى و از دست دادنت برایم بس دشوار است، ولى راه گریزى از آن نیست، به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت جانسوز رسول خدا(صلى الله علیه و آله) را یک بار دیگر برایم تازه کردى، بارِ جدایى و رحلتِ تو فوقالعاده سنگین است، همه از خداییم و به سوى خدا باز مىگردیم، مصیبت و فراق تو آنقدر اندوهبار است که سختتر و دردناکتر و رنجآورتر و غمانگیزتر از آن وجود ندارد! مصیبتى است که عزا و مصیبتى فراتر از آن نمىتوان سراغ داشت.
اجازه ندهى هیچ یک از افرادى که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازهام حاضر شوند. سپس لحظاتى هر دو گریستند و امام سر مبارک فاطمه(علیهاالسلام) را بر سینه نهاد و آنگاه فرمود:
(فاطمه جان!) هرگونه وصیتى مىخواهى به من سفارش کن، به وصیّتهایت مو به مو عمل خواهم کرد و هر چه را به من فرمان دادهاى به انجام مىرسانم، و فرمان تو را بر کار خود ترجیح مىدهم.
زهراى مرضیه(علیهاالسلام) عرضه داشت:
پسر عمو! خداوند از ناحیه من به تو پاداش خیر عنایت کند، نخستین وصیّتم این است که پس از من زنى را به ازدواج خویش درآورى... زیرا مردان بدون زن نمىتوانند ادامه زندگى دهند .
و سپس معروض داشت:
سفارش بعدىام این است که اجازه ندهى هیچ یک از افرادى که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازهام حاضر شوند، زیرا آنان دشمنانِ خدا و رسولند و رخصت ندهى هیچ کدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازهام نماز بگزارند و شبانگاه، آن زمان که دیدگان مردم آرامش یافت و چشمها به خواب رفت، مرا به خاک بسپار. (1)
ابن عباس وصیت نوشته شدهاى را از آن مخدّره روایت کرده که در آن آمده است:
این وصیت فاطمه دخت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است و گواهى مىدهد معبودى جز خداى یکتا نیست و محمد(صلى الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست، بهشت و جهنّم حق است و روز قیامت بى تردید فرا خواهد رسید و خداوند در آن روز مردگان را از قبرها برمىانگیزاند و زنده مىکند. على جان! من فاطمه دختر محمدم، خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت از افتخار همسرىات برخوردار باشم، تو از دیگران به من سزاوارترى، مرا شبانه حنوط نما و غسل بده و کفن کن و بر جنازهام نماز بگزار و در تاریکى شب به خاکم بسپار، و هیچ کس را خبر نکن، تو را به خدا مىسپارم و تا دیدار روز قیامت به فرزندانم درود و سلام مىفرستم.(2)
پینوشتها:
1- روضة الواعظین، 151/ 1.
2- بحار الانوار، ج 43، ص 214.
پر کشیدن تو، پایان گریستن هایت در سوگ پدر بود.
آرام بخواب، ای شهر! دیگر امشب صدای ناله های زهرا،
کسی را نخواهد آزرد.
علی چراغ ها را خاموش کرده تا شبِ غریبی او، در آغوش طفلانش به سر شود و شب های دیگر، قصه دنباله داری را برای چاه بازگوید و زمزمه کند:
«بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده ست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده ست»
شکسته بال وپری زآشیانه میبردند/ تن ضعیف غریبانه شبانه میبردند/
جنازه ای که همه انبیاء قربانش/ چه شد که هفت نفرمخفیانه میبردند/
---------------------------------------------
ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم
محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دلسوخته عمر کم فاطمه هستیم
---------------------------------------------
امشب دل سنگ کوچه ها میگرید/ یک شهر،خموش وبیصدا میگرید/
تشییع جنازه غریب زهراست/ تابوت بحال مرتضی میگرید/
---------------------------------------------
غم مخور یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته
مهدیت با کوثر دارو و درمان خواهد آمد
---------------------------------------------
هرچه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است / فاطمه حلال صدها مشکل است . . .
---------------------------------------------
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا / غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
---------------------------------------------
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد / با رمز یاالله و یا هو خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده / با ذو الجناح و ذوالفقار، او خواهد آمد
---------------------------------------------
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا(سلام الله علیها) اجر نبوتش بود؟
---------------------------------------------
هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست . . .
---------------------------------------------
در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند / ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند . . .
سوز دل سیاهم دیگر اثر ندارد / بس که گناه کردم اشکم ثمر ندارد
ای کاش قبل مردن یار از سفر بیاید / او عزم انتقام زهرا مگر ندارد . . .
---------------------------------------------
چرا شب غم ما را سحر نمی آید / چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
عزیز فاطمه! یکدم بیا به محفل ما / مگر به مجلس مادر، پسر نمی آید . . .
---------------------------------------------
یا فاطمه جان
یاریمان کن در انتظار روزی که فرزندت بیاید
و انتقام صورت نیلی ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم . . .
---------------------------------------------
تو را از جان و دل باشم خریدار / بیا ای یوسف زهرا به بازار
بیا و انتقام مادر خویش / بگیر از دشمن بد اختر خویش
از آنهایی که حقش غصب کردند / عدو را جای حیدر نصب کردند
خدایا دل نازنین زهرای اطهر(سلام الله علیها) را بواسطه ی ظهور فرزندش شاد بگردان . . .
---------------------------------------------
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
---------------------------------------------
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی!
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا!
---------------------------------------------
دل خورشید محک داشت؟ نداشت! یا به او آینه شک داشت؟ نداشت! آسمانی که فلک می بخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت! غیر دیوار و در و آوارش ، شانه ی وحی کمک داشت؟ نداشت! مردم شهر به هم می گفتند در این خانه ترک داشت؟ نداشت! شب شد و آینه ی ماه شکست! دست این مرد نمک داشت؟ نداشت! تو بپرس از دل پرخون غمت! چهره ی یاس کتک داشت؟ نداشت! نداشت! نداشت...!
---------------------------------------------
من مهدیم در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفی ات بادا سلامم
مادر دلم خون است از بندم رها کن!
دستی برآور بر ظهور من دعا کن!
من بهترین یار وفادار تو هستم
روز ظهورم هم عزادار تو هستم
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
---------------------------------------------
در خانه آه دارد علی
عشق پهلو شکسته داردعلی
آن پسر جان داد فدای مادرش
حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی
---------------------------------------------
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است
فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
---------------------------------------------
سبد سبد بیارید گلهای نیلوفری رو
بیاید عزا بگیریم روزای بی مادری رو
بگید چاووش بخونه غم از دلا امون برده
بگید حجله بیارند آخه مادر جوون مرده
---------------------------------------------
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟