دوران شبانی
آرامش دشت و بادیه برای محمد، از ماندن در میان مشرکان و بتپرستانمکّه پسندیدهتر بود و او بهترین پیشه را چوپانی می دانست، لذا بخش زیادی ازسالهای جوانی را با شبانی سپری کرد و گوسفندان را نگهداری نمود. خلوتو تنهایی صحرا، علاوه براین که برایش دستمایه شکیبایی و بردباری بود،باعث میشد که به درستی در طبیعت بنگرد و به راستی بیندیشد، در تاریکیشب نجوا کند و سختی روز را به جان بخرد و سستی و نخوت را به بازوی تلاش و هنر صبر به زانو درآورد که پیروزی در این امتحان شکیبایی ،فرایندی چون پیشوایی جهان را به او ارزانی میداشت. آن گونه پیامبران الهیبا سپری کردن این دوران، بر مسند راهنمایی امّت تکیه زدند. محمد(ص)در اینباره میگوید:
«خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود، مگر اینکه چوپان گوسفندانبودهاست».
از ایشان سؤال شد که آیا شما نیز شبانی کردهاید؟ فرمود:
«آری! من مدتی شبان گوسفندان اهل مکه در (سرزمین) قراریط بودهام».
وی همچنین از شبانی گوسفندان خانواده خود در «اجیاد» یاد میکند.
مصطفی فرمود خود که هر نبی
کرد چوپانیش، بَرنا یا صَبی
بیشُبانی کردن و آن امتحان
حق ندادش پیشواییِّ جهان
تا شود پیدا وَقار و صبرشان
کردشان پیش از نبوّت حق شُبان
گفت سایل هم تو نیز ای پهلوان؟
گفت من هم بودهام دَهری شُبان
هرچند ابنکثیر دوره شبانی محمد(ص) را تا پیش از ازدواج او باخدیجه بیان میدارد، لیکن با توجه به گفته ذیل، وی تا پیش از بعثت باچوپانی و دشت و بادیه نیز مأنوس بوده است. محمد(ص) میفرماید:
«خداوند موسی را مبعوث فرمود، درحالیکه گوسفندچرانی میکرد، داود رامبعوث فرمود و او هم چوپان بود و من هم هنگامی که به پیامبری مبعوثشدم، چوپان گوسفندان خانواده خود، در اجیاد بودم».
شناخت وجود مقدس نبیّ اعظم (ص) و تأسّی به سیره و روش زندگی حضرت، همواره مورد سفارش پیشوایان معصوم بوده است. در قرآن کریم نیز خداوند وجود مبارک حضرت را، "اسوه حسنه" معرفی نموده، آنجا که میفرماید: "لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه"(احزاب:21).
امیرالمومنین علی (ع) که به تعبیر خویش، نزدیکترین افراد به وجود نورانی رسول خدا (ص)
بود، مذمت دنیا و شناختن بدیها و عیبهای آن را، از ثمرات تأسّی به آن حضرت میداند و میفرماید: "و لَقد کان فى رسول الله (ص) کاف لَک فى الاسوه، و دلیل لَک على ذم الدنیا و عیبها و کَثره مخازیها و مساویها اذ قبضت عنه اطرافها و وطئت لغره اکنافها و فطم عن رضاعها؛
براى تو کافى است که راه و رسم زندگى پیامبر اسلام (ص) را اطاعت نمایى، تا راهنماى خوبى براى تو در شناخت بدیها و عیبهاى دنیا و رسوایىها و زشتىهاى آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر(ص) باز داشته و براى غیر او گسترانده شد، از پستان دنیا شیر نخورد و از زیورهاى آن فاصله گرفت".
در ادامه حضرت درباره لزوم اقتدا به نبیّ اکرم (ص) مىفرماید: "فتأس بِنبِیک الاطیب الاطهر(ص) فاِن فیه اسوة لمن تَأسى و عزاء لمن تعزى و احب العباد الَى الله المتأسى بِنبیه و المقتص لاثره؛ پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که در (راه و رسم) او الگویى است براى الگو طلبان و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد".
اینکه وجود مبارک نبیّ اکرم (ص)، از سوی خداوند متعال، اسوه و الگو معرفی شده است، از آن جهت است که ایشان از همان دوران کودکی تحت تربیت ویژه الهی بودهاند، همان گونه که امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: "از همان زمان که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد".
امام صادق(ع) درباره تربیت ویژه نبی گرامی اسلام(ص) میفرماید: "انالله ادب محمداً(ص) فاحسن تأدیبه؛ خداوند محمد(ص) را ادب نمود و چه خوب او را تربیت کرد".
پایداری و استقامت در راه اهداف و آرمان مقدس رسالت الهی، از صفات بارز نبی گرامی اسلام (ص) است که در نهجالبلاغه در مواضع متعدد، مورد توجه امام علی(ع) قرار گرفته است. در بخشی از خطبه 116 نهجالبلاغه چنین آمده است: " ارسله داعیا الی الحق و شاهداً علی الخلق فبلغ رسالات ربه غیر وان و لا مقصر و جاهد فیالله اعداءه غیر واهن و لا معذر؛ خداوند پیامبر اسلام (ص) را فرستاد تا به سوی حق دعوت نماید و گواه اعمال خلق باشد. او بدون سستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانید و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر نبرد کرد".
امام علی (ع) در بیان دیگری، درباره استقامت و پایداری رسول خدا (ص) چنین میفرمایند: "خداوندا، گرامیترین درودها و افزونترین برکات خود را بر محمد(ص) بنده و فرستادهات قرار ده. همان فرستادهای که ختمکننده وحی و رسالت بود و بازکننده راه بسته سعادت بشری و آشکار کننده دین حق به وسیله حق و برهان و بازدارنده جنب و جوشهای باطل و شکننده و از میان برنده هجومهای گمراهان. همانگونه که سنگینی بار رسالت بر عهده او قرار داده شد با تمام قدرت به انجام آن پرداخت و به فرمانت قیام کرد و به سرعت در راه رضا و خشنودیات گام برداشت و حتی یک قدم هم عقبگرد نکرد و اراده محکمش سست نشد. وحی و رسالت تو را به خوبی دریافت و پیمان رسالتت را حافظ و نگهدار بود. آنچنان در اجرای فرمانت کوشش کرد که شعله فروزان حق را آشکار و راه را برای جاهلان و گمراهان روشن ساخت و دلهایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند به واسطه او هدایت گردیدند. پرچمهای حق را برافراشت و احکام زنده اسلام را برپا نمود".
"رسول رحمت" از جمله اوصافی است که قرآن کریم برای پیامبر اکرم (ص) بیان فرموده است: "و ما ارسلناک الارحمه للعالمین"(انبیاء:107).
امام باقر(ع) از امیرالمؤمنین(ع) چنین روایت فرموده است:
"در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی میفرماید: خداوند آنها را عذاب نمیکند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمیکند در حالی که استغفار میکنند".
علی مهدوی
محمد(ص) کامل ترین سَمبُل
زندگى رسول اکرم(ص) سرشار از فضایل انسانىو صفات پسندیده و سیر و سلوکى پایدار بود که عظمت و بزرگى و اصالت و خُلق و خوىپسندیده از آن نمودار بود. خداوند او را نیکو تربیت فرمود و از گزند محیطى که در آنمىزیست مصون نگاه داشت. پیامبر(ص) آراسته به کلیه سجایاى نکوى اخلاقى بود، به همیندلیل خداى متعال او را در قرآن بدین صفت توصیف فرمود:
«وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ».
از این رو محمد(ص) برجستهترین نمونه کمال انسانى و بهترین الگوى شایستهبراى مسلمانان است و خداوند به ما فرمان داده که از او پیروى نموده و براى دستیابىبه رضوان الهى، به دستورات وى عمل نماییم. خداى سبحان مؤمنین را مخاطب ساخته وفرموده است:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْکانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً؛
براىکسانى که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار بوده و خدا را زیاد یاد کنند،رسولخدا(ص) برایشان بهترین الگو و سرمشق است.
جا دارد هر محقق و پژوهشگرى درباره اخلاق نبى اکرم و صفات پسندیده او در این زمینه، برقرآن آگاهى یابد؛ زیرا هرصفت پسندیدهاى که قرآن بیان داشته، رسول اکرم(ص) بدان متّصف و آراسته بوده است.
کتب روایات نیز گویاى دهها هزار حدیث از گفتار و کردار و سفارشات آن حضرت است کهبشر را به هر فضیلت و صفت برجسته انسانى دعوت مىکند و این خود قوىترین دلیل وبزرگترین گواه براین است که رسول خدا(ص) داراى شایستهترین اخلاق نیکو و پسندیده ومنحصر به فرد بوده است و ما در این اندک صفحات، فشردهاى از صفات آن حضرت را بیان مىداریم تا خواننده گرامى بر آنها آگاه گردد و به همان شیوه عمل نماید تا به رضوان الهى دست یابد.
محمد می آید
محمد (ص) می آید .
محمد (ص) در ماه «ربیع» می آید.
و همراه با خود، ربیع قلوب و بهار جان ها و طراوت ایمان را به همراه می آورد .
محمد (ص) می آید .
از نسل ابراهیم بت شکن، از سلاله پاکان، از دامن «آمنه» عفیف ، از مکه معظمه ، از خانه خدا ... .
با مشعلی از «حق» فرا دست ، که می بینی آتشکده «آذرگشسب» ، با طلوع حضرتش ، به خاموشی می گراید ، به نشان فرو مردن فروغ دروغین آتش اهورایی ، در جلوه جمال الهی و جلال کبریایی . و این «صبح صادق» رسیدن «روز» را نوید می دهد، پس از شب دیجور و ظلمت ظلم ، پس از قرن ها قساوت و سال ها سفاهت . و با این «میلاد» لرزه و شکاف ، در کاخ «کسری» می افتد ، به نشانه این که از این پس «کعبه» کوی عشق است ،
و سکوی آزادی .
و بنای یادبود عدالت و برابری و توحید ،
و سمبل قیام مردم و قوام امت
و رمز خضوع ، در برابر فقط «الله» .
نه «جم» ها .
نه «کی» ها ،
و «کسری» ها ،
و «قیصر» ها ،
و «فرعون» ها ...
محمد ( ص ) می آید .
مردی است از تبار پاک ابراهیم ، آخرین حلقه از سلسله نورانی رسولان ، که همواره مبشران داد و آزادی ، و معلمان اخلاق بودند ، و رابط میان " خالق " و " خلق " . می آید ...
تبر ابراهیم بر دوش ،
عصای موسی ، در دست ،
قلب مسیح در سینه ،
عزم نوح ، در اراده ،
صبر ایوب ، در دل ،
زیبایی یوسف ، در رخسار،
حکمت لقمان ، بر زبان ،
حکومت داود و سلیمان ، در سایه قرآن ... می آید ...
می آید ...
با «فرقان» ، با «آیات»، با «بینات»، با «نور»، با «ذکر» با «کتاب»، با «هدایت»، با «قرآن» ، با «بشارت» ، با «انذار» ، با «وعد» ، با «وعید» ، ... .
می آید ...
تا خنجر خونین کینه توزی ها و تعصب ها را از دست جاهلان جاهلیت زده برگیرد و «کتاب و حکمت» را ، و «لوح فلاح» و «سلاح صلاح» را به دستشان دهد .
می آید ...
تا دشمنی ها را به دوستی تبدیل کند ،
تا دل ها را به هم نزدیک سازد ،
تا پراکندگی ها را به «وحدت» برساند و نیروها و شمشیرها را ، به جای آن که به روی هم کشیده شود ، برای هم کشیده سازد ، تا به جای «برهم» بودن ، «باهم» باشند .
تا از «دیو» فرشته بسازد ،
و ... از حیوان ، انسان
و از بیگانه ، دوست ،
و از رها ، بنده ،
و از«بنده» آزاده !...
محمد (ص) می آید ، ...
محمد (ص) از بطن تاریخ و عمق زمان ، در«هفدهم ربیع» می آید .
با اخلاقی جذب کننده و برگیرنده و برکشنده و رشد دهنده ،
با رفتاری سرشار از تواضع و فروتنی و خاکساری ،
با نگاهی لبریز از شرم و عفاف ،
با زبانی حقگوی و خداخوان و صداقت و فصیح ،
با بیانی گرم و گیرا و سحار،
با قلبی نورانی که چشمه زلال «معرفت» است ،
با دستی که دوست نواز و دشمن کوب است ،
با پایی پویا تر از باد ، نستوه تر از کوه ،
با چهره ای به خندانی صبح و درخشش خورشید و زیبایی ماه و عصمت عشق .
ماه «ربیع الاول» است ... بهار نخستین ، و طلوعی نوین .
و ... محمد ( ص ) می آید ، تا پنجره های گشوده به روی «شب» و «شک» و «شیطان» را ببندد و درهایی را ، فرا روی مردم ، به روی «روز»و «یقین» و «رحمان» بگشاید .
می آید ... می آید ...
تا دست های بسته را باز کند .
تا گام های خسته را به آسایش برساند ،
تا پاهای دربند را برهاند ،
تا گردن های گرفتاران را از زنجیرهای گران آزاد کند ،
تا محرومان موحد را علیه مترفین «شک مدار» بشوراند ،
تا «سبطیان» را بر ضد «قبطیان» بر انگیزد و از آنان ، «موسی» هایی فرعون ستیز بسازد .
می آید ...
تا دیده های کور را بینا سازد ،
تا خفتگان را بیدار کند ،
تا بندگان «دنیا» را ، سروران «آخرت» نماید ،
تا افق های دوردست تری را در چشم انداز کوته نظران «نقد اندیش» و «نزدیک بین» به تماشا بگذارد. می آید ...
از دیار یار، و کوی وحی می آید ، از سوی خدا می آید ، با دروازه هایی از علم و عرفان ، و مرجان هایی از آیه و سنت .
می آید ، تا درد «جهل» را با داروی «حکمت» درمان کند .
تا بیماری شرک را با پیام توحید ، شفا بخشد .
تا مردم را از«ستم ادیان» تحریف شده ، به «عدل اسلام» بکشانند ،
تا از «اطاعت مخلوق» به «طاعت خالق» دعوت کند ،
تا بذر «فضیلت» را در«مزرعه جان» ها بکارد ،
می آید ...
و با آمدنش برای ملت ها حیات می آورد ، و برای مشتاقان ، ارمغانی از معنویت و اخلاق .
آری ... می آید ، می آید ، محمد ( ص ) می آید ،
تا قلب های خسته بجوشند
تا دست های بسته بکوشند
تا نسل های تشنه و محتاج
از زمزم حیات ، بنوشند
تا چشمه های اشک ، بخشکد
از چشم و چهره های یتیمان
تا غنچه های خنده بروید
بر ساحل لبان اسیران
تا ...

وقایع شب میلاد پیامبر اعظم (ص)
در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگی هایی در جهان پدید آمد:
1- امام ششم (ع) فرمود: شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش میداد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم میرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید.
2-بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.
3- انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله ای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند.
4-آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.
5- در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند.
6- یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود!
7- در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود.
8- دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک گردید.
9- وادی سماوه که سالها بود، کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.
10- داناترین دانشمند مجوس در خواب دید: که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسید.
11- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.
12- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.
13- میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند.
نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانه اش میریزند!، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیر بود که چگونه خبر یافته اند که او در این وقت میخواهد وضع حمل کند!!
صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد: یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم .....
آمنه بر روی آنها تبسم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمل موسی، طاعت یونس، صبر ایوب، جهاد یوشع، حب دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است.