بارها دست دل را گرفتم و او را
به هر کوی و برزنی که نشانی از تو داده اند، کشاندم.

به هر سو نظر افکندم و پرنده دلم را
به هوای تو پرواز دادم.


گفته اند می آیی.
نکند آمدنت فراتر از پیمانه عمرم باشد.
از سال ها پیش می شناختمت.
تو در خون رگ های شیعه جاری هستی.
در تار و پودشان،
در ذرّه ذرّه وجودشان،
در پشت قلب های شکسته مؤمنان،
در صدای لرزان «الغوث الغوث»شان
که مظلومیّت از آن می بارد.






تاریخ : یکشنبه 91/11/1 | 10:0 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.