چشمان سامرا
از بغض‌های جاری، تمام شدنی نیست.

التهاب و داغدیدگی،
به فراخور این غم در کوچه‌های شهر بیداد می‌کند.

باد نوحه گر،
گذارش به نخل‌ های گیسوپریش می‌افتد
که ردیف به ردیف، دست خوش فراق شده‌اند.

دجله در غروب فرو رفته است
و خورشید، گسترده‌تر از همیشه،
شعله‌هایش را می‌پراکند.

مدت ها بود که خانه خلوت زده
امام خود را اسیر چنگال اختناق می‌دید،
اما امروز این خانه از رنج محدودیت، رهایی می‌یابد؛
با این حال در این رهایی شاد نیست
و دیگر جمال دل آرای عسکری را نمی‌بیند.

این خانه شاد نیست،
اما قهقهه بیگانگان جاه طلب را می‌شنود؛
درست همان گونه که بنی امیه در عاشورا می‌خندیدند.

شانه‌های شیعیان، بوی غربت سامرا می‌دهد.
تمام سرمایه امروز شیعه،
همین بوسه‌های دل سوخته است
که برای باغ خزان زده سامرا،
گل‌های تسلیت آورده‌اند.






تاریخ : پنج شنبه 91/10/28 | 5:25 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.