
احترام به ارزشها
پیامبر گرامی اسلام، در بزرگداشت ارزشهای انسانی و اخلاقی تمام تلاش خود را به کار میبست.
برای نمونه، هنگامی که اسیران قبیله «طی» را آوردند، زنی در میان آنها به پاخاست و پیامبر گفت: «به مردم بگو مزاحم من نشوند و با من خوشرفتاری کنند؛ زیرا من دختر رئیس قبیله خویش هستم.
پدرم کسی بود که به عهد و پیمانها وفادار میماند، اسیران را آزاد و گرسنگان را سیر میکرد، به سلام کردن مبادرت میورزید و هرگز نیازمندی را از خود نمیراند؛ من دختر حاتم طائی هستم».
در این هنگام پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم فرمودند: «این صفاتی که گفتی، نشانههای مؤمنان حقیقی است. اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت میفرستادم».
سپس فرمودند: «او را رها کنید و کسی مزاحم او نشود؛ زیرا پدرش کسی بوده که مکارم اخلاق را دوست داشته و خداوند مکارم اخلاق را دوست دارد».
شایستهسالاری
پیامبر در سپردن امور، فقط شایستگیهای افراد را ملاک کار خویش میساخت و برخلاف رسم و رسوم زمانه، جوانان شایسته را در مسئولیتهای مهم به کار میگمارد؛ چنانکه «عَمرو بن حزم» را در حالی که جوانی هفده ساله بود به فرمانداری نَجران در یمن برگزید و «عَتّاب بن اُسیّد» را که جوانی بیست و چند ساله و زاهد و پرهیزکار بود، فرماندار مکه قرار داد.
همچنین، فرماندهی سپاهش را به «اُسامة بن زید» که جوانی بیش نبود سپرد.
برخی از بزرگان انصار و مهاجر به این مسئله اعتراض کردند، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که در بستر بیماری به سر میبرد، از این نافرمانی به خشم آمد و به مسجد رفت و برفراز منبر فرمودند: «فرماندهی اُسامه را بپذیرید که او شایسته فرماندهی است».