
میرزا محمّد شفیع شیرازى متخلص به وصال شیرازى متوفّى سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفاى عصر فتحعلى شاه قاجار بود.
علاوه بر مراتب علمى، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم،ریحان،تعلیق،و شکسته) مهارتى به سزا داشته و کتابهاى فراوانى نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیباى خود نوشته است.
بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب مىآورد و به پزشک مراجعه مىکند، دکتر مىگوید: من چشمت را درمان مىکنم، به شرطى که دیگر با او نخوانى و خط ننویسى. پس از معالجه و بهبودى چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن مىکند تا این که به کلّى نابینا مىشود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمّد(ص)و آل او مىشود.
شبى در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(ص) را در خواب مىبیند، حضرت به او مىفرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمىگویى تا خداى متعال چشمانت را شفاء دهد.
در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گردیده مىفرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتى، اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلى مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونى که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهى زخون دل چند ساله کرد زینب کشید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد.