السّلام عـلى ابى ثمامة عمروبن عبدالله الصائدى . (( سلام بر ابى ثمامه عمرو بن عبدالله صائدى . ))
ابو ثـمـامـه از بزرگـان تـابعـین و از شجاعان عرب و از چهره هاى درخشان شیعه و از اصحاب و انصار امیر مؤ منان علیه السلام شرکت داشت و پس از امیر مؤ منان با حسن بن على علیهماالسلام بود، و پس از مرگ معاویه براى حسین علیه السلام نامه نوشت و او را دعـوت به کوفـه نمـود، هنگـامـیکه مـسلم بن عـقـیل به کوفه آمد از طرف جناب مسلم مـسئول خـرید و جمـع آورى اسلحه بود که از شیعـیان پول مى گرفت و سلاح مى خرید چون در شناخت اسلحه بصیر بود.
و چـون ابن زیاد به کوفه آمد و هانى را دستگیر کرد، ابو ثمامه یکى از فرماندهانى بود که به فـرمـان مـسلم بن عقیل دارالاماره را محاصره کردند و او فرمانده قبیله تمیم و همدان بود.
پـس از شکست انقلاب ، ابو ثمامه مخفى گردید، ابن زیاد سخت مى کوشید تا او را به دست آورد اما اثرى از او نیافت ، و چون شنید که حسین علیه السلام بطرف کوفه مى آید به استـقـبال حسین شتـافـت و در راه او و نافـع بن هلال به امام پیوستند.
ابو ثمامه همان است که کثیر بن عبد الله شعبى را که مردى جسور و تروریست بود اجازه نداد خـدمت امام حسین برسد مگر آنکه سلاحش را زمین گذارد یا او دست بر قبضه شمشیرش نهد.
و همـان است که در روز عـاشورا از نماز یاد کرد و حسین نماز خوف در ظهر عاشورا انجام داد.(239)
ابو ثمامه و نماز ظهر عاشورا
اصحاب ابى عبدالله که همگى عاشقان الله اند و همانطوریکه به جهاد در راه خدا عشق مى ورزند به عـبادت پـروردگـار خـود نیز چنین اند روز عاشورا خورشید به نصف النهار رسید، مـؤ مـن مـجاهد ابو ثـمـامـه صائدى مـرتـب به آسمـان نگـاه مـى کرد گـویا دنبال گمشده اى مى گردید، همینکه متوجه شد وقت نماز رسیده خدمت امام عرض کرد: جانم فـداى شمـا، مـى بینم که دشمن به شما نزدیک شده به خدا قسم شما به شهادت نمى رسید مگر آنکه من قبل شما کشته شوم ، لیکن دوست دارم خدا را ملاقات کنم در حالیکه نماز ظهر را بجا آورده باشم .
امام سر بطرف آسمان بلند کرد و به ابى ثمامه فرمود:ذکرت الصّلوة جعلک اللّه من المصلّین الذّاکرین نعم هذا اوّل وقتها. (( یاد نماز کردى خدا ترا از نمازگزارانى قرار دهد که به یاد خدا هستند آرى هم اکنون اول وقت نماز است . آنگاه امام فرمود: از عمر سعد بخـواهید به مـقـدار اداء نماز به ما وقت دهند تا وظیفه الهى خود را انجام دهیم . هنگامیکه اصحاب ابى عـبدالله عـلیه السلام پـیشنهاد کردند حصین بن تمیم گفت : این نماز قبول نیست !!
حبیب بن مـظاهر در پـاسخـش گـفـت : گـمـان کردى نمـاز پـسر پـیغـمـبر قبول نیست و نماز تو خمّار قبول است ؟!
امام علیه السلام زهیر بن قین و سعید بن عبدالله را فرمود در جلو ایشان بایستند تا حسین با بقیه اصحاب نماز خوف بخوانند. زهیر با نیمى از یاران امام حسین جلو ایستادند و امام با نیمه دیگر به نماز ایستاد.
نکته :
1 ـ اگـر دل سیاه و تـیره شد حقایق در نزد او وارونه جلوه مى کند تا آنجا که حصین بن تمیم به پسر پیامبر مى گوید: نمازت مقبول نیست !
2 ـ مـوضوع مـهم اینکه حسین کشته مى شود تا نماز برپا شود و لذا در آخرین لحظات زندگـى به فـکر نمـاز است و همچنین اصحاب و یارانش ، در اینجا باید به عزاداران حسینى که در ایام عاشورا براى عزادارى سر از پا نمى شناسند تذکر داد که اگر مى خـواهند مورد عنایت و توجه حسین علیه السلام قرار گیرند باید به نماز اهمیت بدهند که عـزادارى از بى نمـاز قبول نیست چنانکه در زیارت نامه حسین مى خوانیم :اشهد انّک قد اقّمت الصّلوة و آتیت الزّکاة . (( گواهى مى دهم که با کشته شدنت نماز را برپا کردى و اداء زکات نمودى ))
نکند خدا ناکرده عزادار حسین علیه السلام نمازش قضا شود.
شهادت ابو ثمامه
بعـد از آنکه نمـاز به پـایان رسید ابو ثمامه صیداوى خدمت امام عرض کرد: یا ابا عـبدالله مـن تصمیم گرفته ام با یاران ملحق شوم زیرا دوست ندارم زنده باشم و شما را تنها و کشته ببینم ، امام فرمود: برو که ما هم به همین زودى به کاروانیان مى پیوندیم .
ابو ثـمـامه به میدان رفت آنقدر جنگید که جراحات او را از پاى درآورد و قیس بن عبدالله صائدى پسر عمویش که با او سابقه عداوت داشت شهیدش کرد.
ابو ثـمـامـه از بزرگـان تـابعـین و از شجاعان عرب و از چهره هاى درخشان شیعه و از اصحاب و انصار امیر مؤ منان علیه السلام شرکت داشت و پس از امیر مؤ منان با حسن بن على علیهماالسلام بود، و پس از مرگ معاویه براى حسین علیه السلام نامه نوشت و او را دعـوت به کوفـه نمـود، هنگـامـیکه مـسلم بن عـقـیل به کوفه آمد از طرف جناب مسلم مـسئول خـرید و جمـع آورى اسلحه بود که از شیعـیان پول مى گرفت و سلاح مى خرید چون در شناخت اسلحه بصیر بود.
و چـون ابن زیاد به کوفه آمد و هانى را دستگیر کرد، ابو ثمامه یکى از فرماندهانى بود که به فـرمـان مـسلم بن عقیل دارالاماره را محاصره کردند و او فرمانده قبیله تمیم و همدان بود.
پـس از شکست انقلاب ، ابو ثمامه مخفى گردید، ابن زیاد سخت مى کوشید تا او را به دست آورد اما اثرى از او نیافت ، و چون شنید که حسین علیه السلام بطرف کوفه مى آید به استـقـبال حسین شتـافـت و در راه او و نافـع بن هلال به امام پیوستند.
ابو ثمامه همان است که کثیر بن عبد الله شعبى را که مردى جسور و تروریست بود اجازه نداد خـدمت امام حسین برسد مگر آنکه سلاحش را زمین گذارد یا او دست بر قبضه شمشیرش نهد.
و همـان است که در روز عـاشورا از نماز یاد کرد و حسین نماز خوف در ظهر عاشورا انجام داد.(239)
ابو ثمامه و نماز ظهر عاشورا
اصحاب ابى عبدالله که همگى عاشقان الله اند و همانطوریکه به جهاد در راه خدا عشق مى ورزند به عـبادت پـروردگـار خـود نیز چنین اند روز عاشورا خورشید به نصف النهار رسید، مـؤ مـن مـجاهد ابو ثـمـامـه صائدى مـرتـب به آسمـان نگـاه مـى کرد گـویا دنبال گمشده اى مى گردید، همینکه متوجه شد وقت نماز رسیده خدمت امام عرض کرد: جانم فـداى شمـا، مـى بینم که دشمن به شما نزدیک شده به خدا قسم شما به شهادت نمى رسید مگر آنکه من قبل شما کشته شوم ، لیکن دوست دارم خدا را ملاقات کنم در حالیکه نماز ظهر را بجا آورده باشم .
امام سر بطرف آسمان بلند کرد و به ابى ثمامه فرمود:ذکرت الصّلوة جعلک اللّه من المصلّین الذّاکرین نعم هذا اوّل وقتها. (( یاد نماز کردى خدا ترا از نمازگزارانى قرار دهد که به یاد خدا هستند آرى هم اکنون اول وقت نماز است . آنگاه امام فرمود: از عمر سعد بخـواهید به مـقـدار اداء نماز به ما وقت دهند تا وظیفه الهى خود را انجام دهیم . هنگامیکه اصحاب ابى عـبدالله عـلیه السلام پـیشنهاد کردند حصین بن تمیم گفت : این نماز قبول نیست !!
حبیب بن مـظاهر در پـاسخـش گـفـت : گـمـان کردى نمـاز پـسر پـیغـمـبر قبول نیست و نماز تو خمّار قبول است ؟!
امام علیه السلام زهیر بن قین و سعید بن عبدالله را فرمود در جلو ایشان بایستند تا حسین با بقیه اصحاب نماز خوف بخوانند. زهیر با نیمى از یاران امام حسین جلو ایستادند و امام با نیمه دیگر به نماز ایستاد.
نکته :
1 ـ اگـر دل سیاه و تـیره شد حقایق در نزد او وارونه جلوه مى کند تا آنجا که حصین بن تمیم به پسر پیامبر مى گوید: نمازت مقبول نیست !
2 ـ مـوضوع مـهم اینکه حسین کشته مى شود تا نماز برپا شود و لذا در آخرین لحظات زندگـى به فـکر نمـاز است و همچنین اصحاب و یارانش ، در اینجا باید به عزاداران حسینى که در ایام عاشورا براى عزادارى سر از پا نمى شناسند تذکر داد که اگر مى خـواهند مورد عنایت و توجه حسین علیه السلام قرار گیرند باید به نماز اهمیت بدهند که عـزادارى از بى نمـاز قبول نیست چنانکه در زیارت نامه حسین مى خوانیم :اشهد انّک قد اقّمت الصّلوة و آتیت الزّکاة . (( گواهى مى دهم که با کشته شدنت نماز را برپا کردى و اداء زکات نمودى ))
نکند خدا ناکرده عزادار حسین علیه السلام نمازش قضا شود.
شهادت ابو ثمامه
بعـد از آنکه نمـاز به پـایان رسید ابو ثمامه صیداوى خدمت امام عرض کرد: یا ابا عـبدالله مـن تصمیم گرفته ام با یاران ملحق شوم زیرا دوست ندارم زنده باشم و شما را تنها و کشته ببینم ، امام فرمود: برو که ما هم به همین زودى به کاروانیان مى پیوندیم .
ابو ثـمـامه به میدان رفت آنقدر جنگید که جراحات او را از پاى درآورد و قیس بن عبدالله صائدى پسر عمویش که با او سابقه عداوت داشت شهیدش کرد.
آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا)) نویسنده : آیت الله محمد على عالمى
تاریخ : شنبه 91/10/9 | 9:2 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()