19- بعلبک



چون حاملان سر مقدس امام علیه‏‌السلام به «بلعبک» رسیدند، والی آنجا را از ورود خود باخبر ساختند،


و او اهالی آنجا را به پیشواز فرستاد در حالی که پرچم‌هایی را با خود حمل می‏‌کردند و فرزندان خود را به تماشای اسیران آورده بودند!




و در بحار آمده است که: ام کلثوم علیهاالسلام گفت: «اباد الله خضراتهم و لا اعذب الله شرابهم و لا رفع الله ایدی الظلمة عنهم»!


(خداوند عمران و آبادانی آنها را نابود و آب آنها را شیرین نگرداند و دست ستمگران را از سر آنها کوتاه نکند).


چون علی بن الحسین علیه‏‌السلام این کلمات را شنید، گریست و فرمود:


و هو الزمان فلا تفنی عجائبه


من الکرام و ما تهدی مصائبه


یا لیت شعری الی کم ذا تجاذبنا


فنونه و ترانا لم نجاذبه


یسری بنا فوق اقتاب بلا وطا


و سائق العیس یحمی عنه غاربه


کاننا من اساری الروم بینهم


کان ما قاله المختار کاذبه


کفرتم برسول الله و یحکم


فکنتم مثل ما ضلت مذاهبه


( این، همان زمان است که شگفتی‌هایش از نظر بزرگان پایان‏‌پذیر نیست و مصائب آن نامشخص است؛

ای کاش می‏‌دانستم که مشغله‏‌های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می‏‌کشاند و می‏‌بینی که ما او را به خود نمی‌کشانیم؛

ما را بر شتران عریان و بی جهاز در هر شهر و دیاری می‏‌گردانند و کسانی از دنبال، دارندگان مهار شتران را حمایت می‏‌کنند ؛

گویا ما در میان آنان چون اسیران رومیان و گویا آنچه را پیامبر بیان فرموده است، نادرست بود،

وای بر شما، نسبت به رسول خدا کفران پیشه کردید و شمایان به گم کرده راهی می‏‌مانید که راهها را نمی‌شناسد).



کوفیان آن شب را در «بعلبک» خفتند و بامدادان به راه افتادند و شبانگاه در نزدیکی صومعه راهبی فرود آمدند و در آنجا منزل نمودند.






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 1:52 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.