* از امام باقر علیه السلام به سندهاى معتبر روایت شده است که خداوند این سرزمین را قبل از خلق کعبه آفرید و آن را تقدیس کرد و مبارک شمرد.
* همچنین از آن حضرت به سندهاى متعدد نقل شده است که این سرزمین قبل از خلق موجودات ، مقدس و مبارک بوده و همچنان مى باشد. حتى خداوند آن را برترین سرزمین در بهشت و بهترین منزل و مسکنى قرار داد که اولیایش را در آن ساکن مى گرداند.
* خداوند تربت کربلا را از نوع تربت بهشت قرار داد.
* از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که وقتى زلزله قیامت برپا شود، سرزمین کربلا با تربت نورانى و پاکش - همان طور که هست - در جایگاه وفیعى قرار مى گیرد و در بالاترین و برترین روضه از ریاض جنت قرار داده مى شود و در میان ریاض جنت آن طور مى درخشد که ستاره زهره در میان ستارگان دیگر مى درخشد، و نور آن دیدگان اهل بهشت را خیره مى کند و ندا مى دهد من سرزمین مقدس ، طیب و مبارک خداوند هستم که (پیکر) سیدالشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در بر دارم .
* ذکر تسبیح و استغفار با دانه هایى که از تربت کربلا ساخته شده باشد، ثوابش هفتاد برابر است . گرداندن تسبیح از تربت کربلا بدون ذکر نیز ثواب تسبیح را دارد.
* اگر از خاک کربلا تسبیح ساخته شود و هنگام صبح گفته شود: خدایا من صبح کردم و تو را حمد و ستایش مى کنم و تو را شایسته و اهل ستایش مى دانم ، تا زمانى که تسبیح در دستم مى چرخد تو خود آن را شمارش کن (و به حساب حمد و ستایش خودت قرار بده )، تا وقتى آن تسبیح را در دست دارد، براى او ثواب حمد و ذکر تسبیح مى نویسند، و اگر آن ذکر را قبل از اینکه بخوابد، بگوید و تسبیح را زیر سر بگذارد - بر اساس روایت نقل شده از امام سجاد علیه السلام - همان ثواب را براى او مقرر مى دارند.
* سجده بر خاک کربلا، حجاب هاى هفتگانه را پاره مى کند. مفهوم این حدیث یا شکافتن آسمان ها براى صعود است و یا منظور حجاب هاى هفتگانه را پاره مى کند. مفهوم این حدیث یا شکافتن آسمان ها براى صعود است و یا منظور حجاب هاى هفتگانه گناهان است که - بنابر روایت معاذبن جبل - مانع قبولى اعمال مى شوند.
* خوردن هر نوع گلى حرام است و در روایت از امام صادق علیه السلام آمده است که مثل خوردن گوشت خوک است و اگر کسى خاک بخورد و بمیرد بر او نماز نگذارند؛ مگر خوردن خاک قبر امام حسین علیه السلام براى شفا یافتن . البته این کار نسبت به مکان برداشتن آن خاک ، نگهدارى ، خوردن و نیت بر آن ، شرایط و آدابى دارد که عمده ترین آن نیت است . در حدیث از ابن ابى یعفور با سندهاى متعدد آمده است که نقل کرده است : به ابى عبدالله (امام صادق ) علیه السلام گفتم انسان از خاک قبر امام حسین بر مى دارد و از آن بهره مند مى شود، اما غیر از خاک قبر او را بر مى دارد ولى از آن منتفع نمى شود. امام فرمودند: سوگند به خدایى که جز او نیست ، هر کس از آن خاک بر دارد و اعتقاد داشته باشد که خداوند به واسطه آن به او نفع مى رساند، قطعا چنین خواهد شد.
البته اثر این تربت اگر آن را نپوشانند، از بین مى رود؛ چون جن و شیاطین آن را مسح مى کنند و آن طور که در روایت آمده پوشاندن آن نیز راه هایى دارد.
* خاک کربلا را با خود داشتن ، انسان را پناه مى دهد و او را از امور ترس آور مصون مى دارد، البته اگر به نیت حمل شود.
* در روایت آمده است ؛ گذاشتن خاک کربلا در کالایى که براى داد و ستد است ، موجب برکت در آن مى شود.
* در روایت آمده است که به کام فرزندان خود پس از ولادت ، تربت قبر امام حسین علیه السلام برسانید که موجب امان است .
* اگر به همراه میت در قبر او مقدارى از تربت حسین علیه السلام قرار دهند، در امان است . نقل شده است که زنى بدکاره بود و فرزندان خود را مى کشت ، وقتى مرد و دفن شد، زمین چندین بار جنازه او را بیرون افکند، به دستور یکى از امامان مقدارى از تربت قبر حسین علیه السلام را با او دفن کردند، دیگر زمین جسد او را بیرون نینداخت .
* مستحب است حنوط را با تربت کربلاى حسین علیه السلام مخلوط نمود.
* دفن در خاک کربلا موجب ورود به بهشت - بدون حساب - است .
* حورالعین تربت قبر حسین علیه السلام را به عنوان هدیه براى متبرک شدن ، از فرشتگانى که به زمین نازل مى شوند، درخواست مى کنند.
* تربت قبر حسین را هر ملکى برداشته و آن را به پیامبر صلى الله علیه وآله اهداء نموده است .
* پیامبر و حسین علیهماالسلام نیز خودشان از آن برداشته اند.
* همان طور که در روایت آمده در این خاک قبل از دفن امام حسین علیه السلام ، دویست پیامبر، دویست وصى و دویست سبط که همه از شهدا هستند، دفن شده اند.
* بوییدن تربت حسین علیه السلام موجب جارى شدن اشک است و این موضوع قبل از دفن آن حضرت نیز براى پیامبر اسلام و امام حسین اتفاق افتاد.
* تربت امام حسین علیه السلام ، آنگاه که خون آن حضرت به زمین ریخته شد، به خون تبدیل گردید. این مساءله از روایت هاى فراوان از جمله روایتى که نزد ام سلمه است و عامه و خاصه آن را نقل کرده اند، آشکار مى شود. پیامبر اسلام آن حضرت تربت را که جبرئیل در شب معراج برایش آورده بود، با دست شریف خود به ام سلمه داد و به او فرمود: این خاک را نگه دار و هر زمان به خون تبدیل شد، فرزندم کشته شده است . ام سلمه مى گوید: من آن را در شیشه قرار دادم و هر روز به آن نگاه مى کردم و مى گریستم تا روز عاشورا در ماه محرم هنگام صبح به آن نگاه کردم ، خاک به همان حال خود بود، سپس بعدازظهر مراجعه کردم و ناگهان دیدم که به خون تبدیل شده است ؛ آنگاه فریاد زدم . سلمى مى گوید: من دیدم که آن شیشه مقابل اوست و خون از آن مى جوشد.
* ورود به خاک کربلا موجب حزن و اندوه مى شود، بویژه وقتى به قبر شریف نزدیک شوى و ملاحظه کنى که قبر فرزندش در پائین پاى مبارک ایشان قرار داد. در روایت آمده است که هر کس به قبر فرزندش در پائین پاى ایشان نگاه کند، مشمول رحمت حق واقع مى شود.
* در روایت آمده است که هر فرشته اى که به خدمت پیامبر رسید، با او مقدارى تربت کربلا بود و هر پیامبرى که کربلا را زیارت کرده ، از تربت آن برداشته و آن را بوئیده است و خاک کربلا مقام همه پیامبران تا روز قیامت است .
* خداوند در مقابل هتک حرمت امام توسط دشمن ، براى ایشان احترام مخصوصى مقرر فرموده است ؛ تا جایى که حتى آنانى که حرمت امام را شکسته و در صدد اذلال آن حضرت بر آمدند، خودشان امام را عزیز شمرده و احترام کرده اند، که من این معنا را در نزدیک به چهل قضیه ملاحظه کرده ام . براى تاءئید این امر کافى است که به جزئیات سرگذشت کسانى که بر امام جسارت کردند و حرمت او را شکستند، دقت کنى .
از سوى دیگر، اذلال و هتک حرمت یک موضوع است و کشته و مجروح شدن به دست دشمن ، موضوع دیگرى . و از آنجا که از جمله الطاف واجب بر خداوند این است که اولیایش را به نحوى ذلیل نگرداند که دل ها از آنها روى گردان شوند، آنها را در عین ضعف و تنگدستى ظاهرى ، آنچنان قرار داده است که غنا، صولت و هیبت و وقارشان دیدگان را پر مى کند و بر قلب ها چیره مى سازد.
خداوند در این زمینه براى امام مظلوم ما، ویژگى خاصى را قابل ذکر شده اند (که فقط به ذکر چند نمونه اکتفا مى شود):
معاویه اولین کسى بود که علاقه مند به کشتن امام حسین علیه السلام بود، اما همین معاویه در وصیتش به یزید، او را به احترام به امام توصیه کرد. او گفت : من نسبت به تو از حسین بن على نگرانم ، اما اگر بر او پیروز شدى حقش را رعایت کن ، زیرا او پاره جگر رسول خداست .
اولین کسى که دستور کشتن امام را داد، ولید حاکم مدینه بود. اما او گفت : از این که به ریختن خون حسین مبتلا شوم ، به خدا پناه مى برم .
پسر سعد - که لعنت بر او باد - زمانى تصمیم به جنگ با امام گرفت ، ایشان را احترام کرد و ابیاتى سرود؛ از جمله گفت :
ملک رى را رها مى کنم در حالى که رى آرزوى من است ؛ یا اینکه با کشتن حسین گناهکار مى شوم . کشتن او موجب آتشى است که حجاب و مانعى براى آن وجود ندارد، اما ملک رى نور چشم من است .
شمر نیز وقتى دستور هجوم بر آن حضرت را صادر کرد، ایشان را احترام نمود او گفت : حسین حریف بزرگوار و کریمى است که کشته شدن به دست او عار نیست .
حامل راءس حسین علیه السلام نیز امام را احترام کرد. او گفت رکاب مرا از طلا و نقره پر کن که من سید بزرگوارى را کشته ام که پدر و مادر او بهترین خلق خدایند.
آنانى که هم است بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام دوانیدند، آن حضرت را احترام کردند و با سرودن اشعارى به ایشان تعظیم نمودند. حتى یزید - که لعنت خدا بر او باد - آنگاه که سر امام حسین علیه السلام در مقابلش بود، با مدح و ستایشى که از امام نمود، ایشان را احترام کرد.
علاوه بر اینها، همزمان با این موضوع که برخى در صدد برآمدند با زبان ، هتک حرمت امام را نمایند، مسائلى رخ داد که نشان از احترام خاص امام دارد؛ از جمله : کسى در شب عاشورا به امام گفت : تو را بشارت باد بر آتش ، که خداوند این گفته او را همزمان کرد با این مساءله که اسبش رم کرد و او پایش در رکاب گیر کرد و اسب او را به طرف خندق آتش برد و در آنجا افکند. در همین مورد باز گفته شده که فردى در آن روز به امام حسین علیه السلام گفت : اى حسین ! از طرف رسول خدا چه حرمتى به تو رسیده است ؟
در همان ساعت براى قضاى حاجت بیرون رفت و مارى او را نیش زد و او در میان آلودگى ها و کثافات خود در جا مرد. همچنین شخصى به امام گفت : به آب نگاه کن اما تو حق نوشیدن از آن را ندارى تا تشنه از دنیا بروى . در همین حال امام فرمود: خدایا! او را تشنه بمیران . آنگاه حالتى به او دست داد که فریاد العطش سر داد. مشک آبى به او دادند، او نوشید و باز فریاد تشنگى سر مى داد تا از عطش مرد.
* طعام امام از احترام خاصى برخوردار است . خداوند، هر گاه امام میلشان کشید، از میوه هاى بهشتى به ایشان اهداء فرمودند که حدیث رطب و گلابى و سیب از آن جمله است . بلکه هر طعامى که از بهشت به جد، پدر، مادر و برادر ایشان اهدا گردید، عمدتا به استدعاى ایشان یا به خاطر او بود.
* براى لباس امام نیز تشریفات مخصوصى وجود دارد. خداوند حسن و حسین علیهماالسلام را مختص به این گردانید که بارها از لباس هاى بهشتى به آن دو اهداء نماید، اما خداوند امام حسین علیه السلام را به لباس مخصوصى ملبس فرمودند.
ام سلمه مى گوید: دیدم پیامبر لباسى بر حسین مى پوشاند که مانند آن را در دنیا ندیده بودم ، از ایشان در این باره سؤ ال کردم . فرمودند: این هدیه اى از جانب خداوند براى حسین است و من آن را بر او مى پوشانم .
آیت الله جعفری شوشتری