سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سختی‏های اسارت، رقیه علیهاالسلام را به شدت می‏رنجاند و او یک‏سره بهانه بابا را می‏گرفت، شبی در خرابه شام و در خواب، پدر را دید، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید. از عمه سراغ پدر را گرفت و زینب علیهاالسلام بسیار گریه کرد و رقیه علیهاالسلام نیز با عمه گریست. آن شب باز صدای عزاداری زنان اهل بیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه علیهاالسلام بود. از سر و صدای اهل بیت، یزید از خواب بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است. یزید دستوری داد، سر پدرش را برای او ببرند.
این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیت‏های بی‏شمار اهل بیت را گشود.





تاریخ : چهارشنبه 91/9/29 | 2:45 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.