1ـ نافرجام و خوش انجام
فلرب حریص على امر من امور الدنیا قد ناله,فلما ناله کان علیه و بالا و شقى به و لـرب کـاره لامـر مـن امـور الاخـره قـد ناله فسعدبه.(1)
چه بسا حـریصـى بـر امـرى از امـور دنیا دست یافته و چـون بدان رسیده باعث نافرجامى و بدبختـى او گردیده است, و چه بسا کسـى که براى امرى از امـور آخرت کـراهت داشته و بـدان رسیـده , ولى به وسیله آن سعادتمنـد گـردیـده است.
2ـ بهترین فضیلت و برترین جهاد
لا فضیله کـالجهاد, و لاجهاد کمجـاهــده الهوى.(2)
فضیلتـى چـون جهاد نیست , و جهادى چـون مبـارزه بـا هـواى نفـس نیست.
3ـ استقامت بزرگ
اوصیک بخمـس: ان ظلمت فلا تظلـم و ان خـانـوک فلا تخـن و ان کذبت فلا تغضب, و ان مدحت فلا تفرح و ان ذممت فلاتجزع.(3)
تو را به پنج چیز سفارش مى کنم:
1 ـ اگر مورد ستم واقع شدى ستم مکن,
2 ـ اگر به تو خیانت کردند, خیانت مکن,
3 ـ اگر تکذیبت کردند, خشمگین مشو,
4 ـ اگر مدحت کنند, شاد مشو,
5 ـ و اگر نکوهشت کنند بیتابى مکن.
4ـ پذیرش سخن پاک
خذوا الکلمه الطیبه ممـن قـالها و ان لم یعمل بها.(4)
سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرد, اگر چه او خود , بدان عمل نکند .
5 ـ زیبایى حلم با علم
ما شیب شىء بشىء احسن من حلم بعلم.(5)
چیزى بـا چیزى نیـامیزد که بهتـر از حلـم بـا علـم بـاشد.
6ـ کمال جامع انسانى
الکمال کل الکمال التفقه فى الدین و الصبر على النائبه و تقدیر المعیشه.(6) همه کمال در سه چیز است:
1ـ فهم عمیق در دین,
2ـ صبر بر مصیبت و ناگوارى,
3ـ و اندازه گیرى خرج زندگانى.
7ـ سه خصلت نیکو
ثلاثه من مکارم الدنیا و الاخره: ان تعفو عمـن ظلمک و تصـل مـن قطعک , و تحلم اذا جهل علیک.(7)
سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است:
1ـ گذشت کنـى از کسـى که به تـو ستـم کـرده است,
2ـ بپیوندى به کسى که از تو بریده است,
3ـ و بـردبـارى ورزى در وقتـى که بـا تـو به نـادانى برخـورد شود.
8 ـ اصرار در دعا
ان الله کره الحاح الناس بعضهم على بـعـض فـى الـمساله و احـب ذلـک لـنفسه, ان الله جل ذکـره یحب ان یسـال و یطلب مـا عنـده,(8)
خـدا را بـد آید که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند, ولى اصرار را در سوال از خـودش دوست دارد, همانا خداوند ـ که یادش بزرگ است ـ دوست دارد که از او سوال شود و آنچه نزد اوست طلب گردد.
9ـ فضیلت عالم بر عابد
عالـم ینتفع بعلمه افضل مـن سبعیـن الف عابـد.(9)
دانشمنـدى که از علمـش استفـاده شـود, از هفتاد هزار عابـد بهتر است.
10ـ دو خصلت عالم
لایکون العبـد عالما حتـى لایکـون حاسـدا لمـن فوقه و لا محقرا لمن دونه.(10) هیچ بنده اى عالـم نباشد تا ایـن که به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.
11ـ سه پاداش
من صدق لسانه زکا عمله, و من حسنت نیته زید فى رزقه, و من حسن بـره باهلـه زید فى عمره.(11)
هر که زبانش راست است کردارش پاک است, و هر که خوش نیت است روزىاش فزون است, و هـر که بـا اهلـش نیکـى مـى کنـد به عمـرش افزوده شـود.
12ـ پرهیز از کسالت
ایاک و الکسل و الضجـر فـانهما مفتـاح کل شر, من کسل لم یـود حقا و مـن ضجر لم یصبر على حق.(12)
از کسالت و تنگـدلى بپرهیز که این دو کلید هر بدى باشند, هر که کسالت ورزد حقـى را نپـردازد , و هـر که تنگـدل شـود بـر حق شکیبـا نبود.
13ـ بدترین حسرت در روز قیامت
ان اشـد النـاس حسـره یـوم القیمه عبـد وصف عدلا ثـم خالفه الـى غیـره.(13) پر حسرت ترین مردم در روز قیامت,بنده اى است که عدلى را وصف کند و خودش خلاف آن را عمل کند.
14ـ نتایج صله رحم صله
صله الارحام تزکى الاعمـال و تنمـى الامـوال و تـدفع البلوى و تیسـر الحساب و تنسى فى الاجل.(14)
صله ارحام, اعمال را پاکیزه گرداند و امـوال را بیفزاید و بلا را بگرداند و حسـاب را آسـان کنـد و اجل را به تـاخیـر اندازد.
15ـ نیکو گفتارى با دیگران
قـولـوا للناس احسـن مـا تحبـون ان یقـال لکـم.(15)
به مـردم بگـوییـد بهتر از آن چیزى که خـواهیـد به شمـا بگـوینـد.
16ـ هدیه الهى
ان الله یتعهد عبده المومن بالبلاء کما یتعهد الغائب اهله بـالهدیه و یحمیه عن الدنیا کما یحمى الطبیب المریض.(16)
همانا خـداوند بنده مومنش را با بلا مورد لطف قرار دهد, چنان که سفر کرده اى بـراى خانـواده خـود هدیه بفرستـد, و او را از دنیا پرهیز دهـد, چنان که طبیب مریض را پرهیز دهد.
17ـ راستگویى و اداى امانت
علیکم بالورع و الاجتهاد و صدق الحدیث و اداء الامانه الى من ائتمنکـم علیها بـرا کان او فاجـرا, فلـو ان قاتل على بـن ابى طالب علیه السلام ائتمننـى علـى امانه لادیتها الیه.(17)
بر شما باد پارسایى و کوشش وراستگویى و پرداخت امانت به کسى که شمارا امین بر آن دانسته, نیک باشد یا بد.و اگر قاتل على بـن ابیطالب (ع) به مـن امانتـى سپـرد , هـر آینه آن را به او بـر خـواهـم گـرداند.
18ـ تعریف غیبت و بهتان
مـن الغیبه ان تقول فى اخیک ما ستره الله علیه , وان البهتان ان تقـول فـى اخیک ما لیس فیه.(18)
غیبت آن است که درباره برادرت چیزى را بگویى که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتـان آن است که عیبـى را که در بـرادرت نیست به او ببندى.
19ـ دشنام گو , مبغوض خداست
ان الله یبغض الفاحش المتفحش.(19)
خـداونـد, دشنـام گـوى بـىآبـرو را دشمن دارد.
20ـ نشانه هاى تواضع
التـواضع الرضا بالمجلس دون شرفه, و ان تسلم على من لقیت و ان تترک المراء و ان کنت محقا.(20)
تواضع و فروتنى آن است که(آدمى) به نشستن در آنجا که شانش نیست راضى باشد, و ایـن که به هـر کـس رسیـدى سلام کنـى, و جـدال را وانهى گـرچه بـر حق باشـى.
21ـ پاکدامنی, بهترین عبادت
افضل العباده عفه البطن و الفرج.(21)
بالاترین عبادت, عفت شکم و شهوت است.
22ـ نشانه شیعه واقعى
مـا شیعتنـا الا مـن اتقـى الله و اطـاعه.(22)
شیعه مـا نیست مگـر آن که تقـواى الهى داشته بـاشـد و خدا را فـرمان بـرد.
23ـ ریشه گناه , نشناختن خداست
ما عرف الله من عصاه .(23)
خدا را نشناخته آن که نافرمانى اش کند.
24ـ عقل, بهترین مخلوق الهى
لما خلق الله العقل استنطقه ثـم قال له: اقبل فاقبل. ثم قال له ادبر فادبر ثـم قال: و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا هو احب الى منک و لا اکملتک الا فیمـن احب امـا انى ایـاک آمر و ایاک انهى و ایاک اعاقب و ایاک اثیب.(24)
چـون خداوند, عقل را آفرید از او بازپرسى کرد ,به او گفت: پیش آى! پیش آمد گفت: بازگرد. بازگشت. فرمـود: به عزت و جلالـم سـوگند , مخلـوقى راکه از او به پیشـم محبـوبتر باشد نیافریدم. و تـو را تنهابه کسانى که دوستشان دارم به طور کـامل دادم همـانـا امـر و نهى وکیفـر و پـاداشـم متـوجه توست.
25ـ بر اساس عقل
انما یداق الله العباد فى الحساب یوم القیمه على قدر ما آتاهم مـن العقـول فى الدنیا(25)
خـداوند در روز قیامت در حساب بندگانش, به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است, دقت و باریک بینى مى کند.
26ـ مزد معلم و متعلم
ان الذى یعلم العلم منکم له اجر مثل اجر المتعلم و له الفضل علیه, فتعلموا العلـم مـن حمله العلـم و علمـوه اخـوانکـم کمـا علمکمـوه العلماء. (26)
آن که از شما به دیگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجوست و از او هم بیشتر. از دانشمندان دانـش فراگیرید و آن را به برادران دینى خـود بیاموزید , چنان که دانشمندان به شما آموختند.
27ـ گناه فتوا دهنده بى دانش
مـن افتى الناس بغیر علم و لاهدى لعنته ملائکه الرحمه و ملائکه العذاب و لحقه وزر من عمل بفتیاه.(27)
هرکه بدون علم و هدایت به مردم فتوا دهد,فرشتگان رحمت و فرشتگان عذب او را لعنت کننـد وگنـاه آن که به فتـوایـش عمل کنـد دامنگیـرش شود.
28ـ عالمان دوزخى
من طلب العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبـوا مقعده مـن النـار ان الرئاسه لاتصلح الا لاهلها. (28)
هرکه علم و دانش را جـوید براى آن که بر علماء ببالد یا با سفهاء بستیزد یا مردم را متـوجه خود کند, باید آتـش دوزخ را جاى نشستـن خود گیرد; همانا ریاست جز براى اهلش شایسته نیست.
29ـ سرنگونان جهنمى
فـى قول الله عزوجل (( فکبکبـوا فیها هم و الغاون)) قال: هم قوم وصفوا عدلا بالسنتهم ثم خالفوه الى غیره.(29)
دربـاره آیه شـریفه (( فکبکبـوا فیها هـم و الغاون)) (30)
یعنـى: ((اینها و گمـراهـان در دوزخ سـرنگـون گـردنـد)) . فـرمـود: ایشان گـروهـى باشند که عدالت را به زبان بستایند, اما در عمل با آن مخالفت ورزند.
30ـ غیر خدا را تکیه گاه نگیرید
لاتتخذوا من دون الله ولـیجه فلا تکونوا مـومنین فان کل سبب و نسب و قرابه و ولیجه و بـدعه وشبهه منقطع الا مـا اثبته القران.(31)
غیر خدا را براى خود تکیه گاه و محرم راز مگیرید که در آن صورت مومن نیستید زیرا هر وسیله و پیـوند وخـویشى ومحرم راز و هر گـونه بدعت و شبهتى, نزد خدا, بریـده و بـى اثر است جز آنچه را که قرآن , اثابت کرده است. (و آن ایمان و عمل صالح است.)
31ـ نشانه هاى فقیه پارسا
ان الفــقیه حـق الفقیه الزاهـد فـى الـدنیـا , الـراغب فـى الاخـره المتمسک بسنه النبى(ص).(32)
فقیه حقیقـى, زاهد در دنیا , مایل بـه آخـــرت و چنــگ زننده بــه سنــت پیامبر اکرم (ص) است.
32ـ شوخى بدون فحش
ان الله عزوجل یحب الملاعب فـى الجمـاعه بلا رفث.(33)
خداى عزوجل آن کـس را که میان جمعى شوخى وخوشمزگى کند دوست دارد, در صورتى که فحشى در میان نباشد.
33ـ عذاب زود رس سه خصلت
ثلاث خصـال لایمـوت صـاحبهن ابـدا حتـى یـرى وبـالهن : البغى, وقطیعه الـرحـم و الیمیـن الکـاذبه یبــارز الله بها.(34)
سه خصلت است که مـرتکبشـان نمیـرد تـا وبـالشـان را بینـد: ستمکـارى و از خـویشـان بـریـدن و قسـم دروغ که نبـرد بـا خـداست.
34ـ مطلوب خدا
مـا مـن شـىء افضل عنـد الله عزوجل مـن ان یسـال و یطلب ممـا عنــده. (35) چیزى نزد خـداونـد عزوجل بهتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود.
35ـ پافشارى در دعا
و الله لا یلح عبد مـومـن علـى الله عزوجل فـى حاجته الا قضـاهـا له.(36) به خدا سوگند هیچ بنده اى در دعا پافشارى و اصرار به درگاه خداى عزوجل نکند جز این که حاجتش را برآورد.
36ـ دعا کردن در سحر
ان الله عزوجل یحب من عباده المومنین کل عبد دعاء فعلیکم بالدعاء فى السحر الى طلوع الشمـس فانها ساعه تفتح فیها ابـواب السماء , و تقسـم فیها الارزاق , و تقضى فیها الحوائج العظام.(37)
همانا خداوند عزوجل از میان بندگان مومنش آن بنده اى را دوست دارد که بسیار دعا کند, پـس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب , زیرا آن ساعتى است که درهاى آسمان در آن هنگام باز گـردد و روزیها در آن تقسیـم گـردد و حاجتهاى بزرگ برآورده شود.
37ـ دعا براى دیگران
اوشک دعـوه و اسـرع اجـابه دعاء المـرء لاخیه بظهر الغیب . (38)
دعایـى که بیشتر امیـد اجابت آن مـى رود و زودتـر به اجابت مى رسد, دعا براى برادر دینى است در پشت سر او.
38ـ چشمهایى که نمى گریند
کل عیـن بـاکیه یـوم القیامه غیر ثلاث: عیـن سهرت فـــى سبیل الله و عیـن فـاضت مـن خشیه الله, و عیـن غضت عن محــارم الله.(39)
هـر چشمـى روز قیـامت گـریـان است , جز سه چشــم:
1ـ چشمـى که در راه خـدا شب را بیـدار بـاشـد,
2ـ چشمى که از ترس خدا گرایان شود,
3ـ و چشمى که از محرمات الهى بسته شود.
39ـ حریص همچون کرم ابریشم
مثل الحـریص علـى الـدنیا مثل دوده القز, کلما ازدادت مـن القز علـى نفسها لفـا کـان ابعد لها مـن الخـروج حتـى تمـوت غما.(40)
شخص حـریص به دنیا , مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشـم بر خـود مى پیچـد راه بیرون شـدنـش دورتر و بسته تر مـى گردد, تا ایـن که از غم و اندوه بمیرد.
40ـ دو رویى و دوزبانى
بئس العبد عبد یکـون ذاوجهین و ذالسانین, یطرى اخاه شاهـدا و یاکله غائبا, ان اعطى حسده و ان ابتلى خذله.(41)
بـد بنده اى است آن بنده اى که دو رو و دو زبان باشد, در حضـور برادرش او را ستایـش کند, ودر پشت سـر, او را بخـورد! اگر دارا شـود بر او حسـد بـرد و اگر گرفتار شود, دست از یارى او بردارد.