سلام   بر بدنهای چاک چاک

سلام   بر مظلومیت بر خاک مانده

سلام  بر اربعین

 سلام  بر لحظه های غریب وصال

سلام  بر لحظه هایی که تو را از عطر خوش بهشتیت باز شناختم

سلام  بر پیراهنی که بوی غربتت را می دهد

سلام  بر اجساد مطهری که غریب رها شدند

سلام  بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر

سلام  بر تو برادر چهل وادی دویدم  منازل صبر را

چهل وادی کشیدم بر دوش خود  رنج را

چهل وادی فرو خوردم حزن را ...

 

 

حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند 

چهل وادی صبر کردم برادر

صبر کردم صبری جمیل برادر  "  ومارایت الا جمیلا "

پروانه وار سوختم بر گرد خیمه سجاد

شعله ها را در آویختم تا جگر گوشه هایت را از آتش بیرون کشیدم ...

هزاران بار مرگ را چشیدم تا ضجه های  داغدیده طفلان را آرام کردم

هزاران بار بغض فرو خوردم تا پس ازدروازه های نامردی گذشتم.

ایستادم برادر ! همانگونه که سزاوار خواهری چون تویی است .

ایستادم سربلند در اوج شکستگی .

ایستادم و یک به یک پرده های نی شان را چون تار عنکبوتی سست پاره کردم.

ایستادم و مصیبت حنجره های خشک را به گوشهای غفلت زده رساندم.

ایستادم و چشم ها را به سوختگی خیام باز کردم .

ایستادم و انگشت های ظلم را در جامهای به خون آلوده شکستم.

چه کسی می توانست بعد این همه رسوایی صدای حقیقت را بر خاک ترک خورده کربلا نشنود؟!

چه کسی می توانست بعد این رسوایی تظلم را نبیند ؟!

چه کسی می توانست بعد این مظلومیت تو را انکار کند؟!

من آمدم برادر ،

با یک دنیا حرفهای نگفته ،

با کمری شکسته و گیسوانی نشسته.

من امدم  ،

با دلی داغدیده و اندوهی فراوان و با قلبی سوخته.

حالا منم و تو و رنج چهل روز که بیش از چهل سال مرا در هم شکاند .

آرام بخواب برادر ،

در آرامشی ابدی که خون سرخ تو و یارانت تا قیامت بر صحنه تاریخ نقش بسته است .






تاریخ : شنبه 91/9/25 | 2:59 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.