زیباترین توبه
تائب در دنیا فراوان بوده و خواهد بود، ولى هیچ توبه به زیبایى توبه زهیر بن قین، و حرّ بن یزید ریاحى نیست.
1- حر بن یزید
روز یکشنبه مطابق با بیست و هفتم ذىحجّه 60 ه.ق حضرت وارد منزل حُسَم شد، حربن یزید با هزار سوار هنگام ظهر از گَرد راه رسید در برابر امام حسین(ع) و لشکریانش قرار گرفت، حضرت دستور داد همراهان حر و اسبان آنان را سیراب نمایند. امّا همین حر که اولین فردى بود که سر راه امام حسین(ع) گرفت با توبه زیباى خود اوّلین شهید راه حسین در کربلا لقب گرفت.
صبح عاشورا به قرة بن قیس دستور داد اسب او را آماده کند، آنگاه حر کم کم به سوى خیمهگاه حسین(ع) حرکت کرد مردى(مهاجر بن اوس) به او گفت: این (لرزیدن) چه حالتى است که در تو مىبینم، حر گفت: بخدا سوگند خود را در میان بهشت و دوزخ مىبینم و بخدا قسم چیزى را بر بهشت ترجیح نمىدهم اگرچه مرا پاره پاره کرده و در آتشم بسوزانند.
هنگامى که به نزد امام حسین(ع) رسید خود را بر پاى حضرت انداخت و عرض کرد: اى پسر رسول خدا! جان من به فداى تو باد، من کسى بودم که بر تو سخت گرفته و در این مکان فرود آوردم. و گمان نمىکردم که این گروه با تو چنینرفتار نمایند و سخن تو را نپذیرند، و بخدا سوگند اگر مىدانستم که این گروه با تو چنین خواهند کرد هرگز دست به چنین کارى نمىزدم، و من به درگاه خداى بزرگ توبه مىکنم از آنچه که انجام دادهام آیا توبه من پذیرفته مىشود؟».
یا حسین حرّ گهنکار منم
کن قبولم که تو را یار منم
من که خود بنده تو گردیدم
بذر عشق تو به دل پاشیدم
حر شرمنده و دلخسته منم
آنکه ره را به رویت بسته منم
یا حسین عبد خطاکار توام
داده دل بر تو گرفتار توأم
در حضورت به امان آمدهام
از پى دادن جان آمدهام
حرّم و پیش تو خجلت زدهام
سوى دریاى کرم آمدهام
امام حسین(ع) فرمود: آرى خدا توبه تو را مىپذیرد پیاده شو! حر بن یزید عرض کرد: من براى تو سواره باشم بِه از آن است که پیاده شوم، روى این اسب مدّتى مبارزه مىکنم و در پایان کار فرود خواهم آمد.
امام حسین(ع) فرمود: خداى تو را بیامرزد! آنچه را که تصمیم گرفتهاى انجام ده. سپس حر مقابل لشکر کوفه ایستاد و گفت: اى اهل کوفه! مادرتان به سوگتان بگرید، این بنده صالح خدا را خواندید و گفتید در راه تو جان خواهیم باخت، ولى اینک شمشیرهاى خود را بر روى او کشیده و او را از هر طرف محاصره کردهاید و نمىگذارید در این زمین پهناور به هر کجا بخواهد برود و مانند اسیر در دست شما گرفتار مانده است، او و زنان و دختران او را از نوشیدن آب فرات منع کردید در حالى که قوم یهود و نصارى از آن مىنوشند...شما پاس حرمت پیامبر را درباره عترت او نگاه نداشتید، خدا در روز تشنگى شما را سیراب نگرداند...(15)
حر بر آن نامردان حمله ور شد و این گونه رجز مىخواند:
انّى انا الحرّ و مؤوى الضّیف
اضرب فى اعراضکم بالسیف
عن خیر من حلّ بلاد الخیف
اضربکم ولا ارى من حیفٍ(16)
همانا من حرّ هستم که میزبان میهمانانم، شمشیرم را بر شما فرود مىآورم و حمایت از بهترین کسانى که ساکن بلاد خیف شده مىنمایم و مىزنم شما را و باکى نمىبینم.
بیش از چهل نفر از لشکریان عمر بن سعد را از پا درآورد، و سرانجام خود بر زمین افتاد، امام حسین(ع) بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاک و این جملات تاریخى را که نشانگر قبولى توبه زیباى اوست فرمود: «انت حرّ کما سمّتک امّک حرّا؛ تو حر و آزاد مردى همانگونه که مادرت تو را حرّ نامید.»(17)
و این شعر منسوب به حسین(ع) است که فرمود:
لنعم الحر حرّ بنى ریاحٍ
صبور عند مشتبک الرّماح
و نعم الحرّ اذا فادى حسیناً
و جاد بنفسه عند الصّباح(18)
نیکو آزادهاى بود حرّى که از قبیله بنىریاح است. او هنگامى که نیزهها بر او فرود آیند مقاوم است. و نیکو حرّى است هنگامى که او خود را فداى حسین کرد و جان خود را صبح هنگام بذل نمود.
توبه حرّ آنچنان زیبا بود که بر بدن او نیز اثر گذارد چرا که شاهاسماعیل صفوى بعد از صدها سال وقتى قبر او را نبش کرد دید بدن همچنان تازه است و دستمال مبارک امام حسین(ع) بر پیشانى اوست وقتى آن را باز کرد خون از پیشانى جارى گشت، و با هیچ باندى جز همان دستمال که مدال افتخار حر بود بند نیامد، این است که مىگوییم زیباترین توبه.
افراشت ز مهر، بیرق یارى را
خوش برد به سر، طریق دیندارى را
شد حرّ و درید پرده ظلمت را
شد مست و سرود شعر بیدارى را(19)