دوباره ماه ماتم جلوه‏گر شد
به یاد خشک لبها دیده‏تر شد
چه غمبار است این ماه خدایى‏
دل ماشد دوباره کربلایى‏
در ابتدا مى‏خواستم عنوان مقاله را «زیبایى‏هاى عاشورا» بگذارم، چنان که برخى سخنرانى‏ها به همین نام برگزار شده است، و شاید مقالاتى نیز به این نام باشد که حقیر هنوز برخورد نکرده‏ام.
ولى جمله زیبا و تاریخى حضرت زینب(س) تصمیم را عوض کرد.
در مجلس ابن زیاد، آن گاه که آن ملعون نمک بر زخم زینب پاشید، آن بانو با آن آرامش خاص که از صبر و رضاى قلبى او حکایت داشت فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا؛(1) جز زیبایى چیزى ندیدم.» چرا که این جمله که خود از زیباترین هاست مى‏رساند که کربلا و عاشورا، تمام حوادثش زیبا بود، لذا تصمیم گرفتم که لااقل به نظر خودم زیباترین‏هاى کربلا را منعکس کنم.
کربلا در سینه‏اش پنهان هزاران راز دارد
هر زمان یک راز از اسرار خود ابراز دارد
کربلا دریاى موّاجى است بى حدّ و کرانه‏
موج عالم‏گیر او دستى به هر سو باز دارد
در دل هر قطره آبش دلنشین رازى نهفته است‏
همره هر قطره خونش گوهر ممتاز دارد
قبر شش گوش حسین آنجاست کز شش سوى عالم‏
خلق بر درگاه او دست نیاز دراز دارد

زیباترین انتخاب‏

یزید پس از درگذشت معاویه طى نامه‏اى به ولیدبن عتبه حاکم مدینه دستور داد که: حسین بن على(ع) و عبداللّه بن زبیر را احضار کن و از آنها براى خلافت من بیعت بگیر، و اگر از بیعت سر پیچى کردند سر آنها را از بدن جدا و به دمشق براى من بفرست! و از مردم مدینه نیز بیعت بگیر و اگر کسى نپذیرفت حکمى را که بیان کردم درباره آنها اجرا کن!(2)
امام حسین در مقابل درخواست ولید مردانه فرمود: «هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد؛ ما کنت ابایع لیزید» و در مقابل تهدیدات مروان مردانه ایستاد و با احضار نوزده نفر از یاران خویش او را به جاى خود نشاند.(3)
و همین طور پیشنهاد محمّد حنفیّه را که گفته بود به یمن و یا به کوهها و بیابانها پناه ببرد نیز نپذیرفت و مى‏فرمود: «یا اخى و اللّه لو لم یکن ملجأً ولا مأوى لما بایعت یزیدبن معاویة؛ اى برادر! حتى اگر در دنیا پناهگاهى نداشته باشم هرگز با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد.»
و سرانجام بعد از خواب دیدن پیامبر اکرم(ص) که فرمود: «خدا براى تو در بهشت مقام و منزلتى معیّن کرده است که جز با شهادت به آن مقام نخواهى رسید.»(4) و خداحافظى با قبر مادر در تاریکى شب، تصمیم حرکت به سوى مکه گرفت.
شب بود و سکوت مرگبارى که مپرس‏
او بود و چشم اشکبارى که مپرس‏
مى‏رفت و صداى شیون مادر او
مى‏گشت بلند از مزارى که مپرس(5)
و با این تصمیم و حرکت به سوى مکّه از آنجا به سمت کوفه و کربلا آغاز بزرگترین و زیباترین انقلاب و نهضت تاریخ بشرى را رقم زد.

زیباترین وصیّت‏ها

نوعاً وصیّت حاوى سفارشات مالى و یا عبادى است، امّا وصیّت امام حسین(ع) به برادرش محمد بن حنفیّه، از ویژگیها و زیبائیهاى خاصى برخوردار است، چرا که هم مشتمل بر یک دوره اعتقادات و بیانگر اهداف مهم قیام او، و هم ردّ تهمتهایى است که ممکن است به او بزنند و هم درخواست کمک و یارى به صورت عزتمندانه از دیگران است.
این چیزى است که حسین بن على به برادرش محمد بن حنفیّه وصیّت نموده است: «بدرستى که حسین گواهى مى‏دهد بر وحدانیّت خدا و اینکه او شریک ندارد و محمد(ص) بنده و رسول اوست و حق را از جانب خدا آورده است، و بدرستى که بهشت و دوزخ حق است و روز قیامت خواهد آمد و شکى در آن نیست و خداى متعال مردگان را زنده خواهد کرد.
«امّا بعد فانّى لم اخرج اشراً ولابطراً و لامفسداً ولاظالماً و انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّةٍ جدّى(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر و اسیر بسیرة جدّى و ابى علىّ بن ابى طالب(ع) فمن قبلنى بقبولٍ الحقّ فاللّه اولى بالحقّ و من ردّ علىّ هذا اصبر حتّى یقضى اللّه بینى و بین القوم بالحق و هو خیر الحاکمین؛ امّا بعد خروج من (بر یزید) براى ایجاد فتنه و فساد و یا براى سرگرمى و خودنمائى نیست بلکه خروج من براى اصلاح امور امّت جدّم رسول خدا(ص) است. من اراده کردم که امر به معروف و نهى از منکر نموده و از سیره جدّم و پدرم على بن ابى طالب(ع) پیروى کنم، اگر کسى دعوت به حق را پذیرفت، پس خداوند سزاوارتر به قبول آن است و اگر کسى آن را نپذیرفت من صبر خواهم کرد تا خداى متعال میان من و این جماعت داورى کند و او بهترین حکم کنندگان است. و این وصیّت من است اى برادر به تو، و توفیقى نیست مگر با کمک خدا توکّل بر او مى‏کنم و به سوى او انابه خواهم کرد...»(6)
در این وصیّت نامه حضرت اهداف خود را، اصلاح امّت، احیاء امر به معروف و نهى از منکر و زنده نگهداشتن سنّت پیامبر(ص) و على(ع) مى‏داند.
و این تهمت‏ها را رد مى‏کند: 1- قیام براى فتنه و آشوب 2- قیام براى فساد و ستمگرى 3- قیام براى سرگرمى و خودنمایى.
و در ابتداى وصیّت نامه اعتقاد به وحدانیّت خدا و رسالت پیامبر(ص) و معاد و بهشت و جهنم را بازگو مى‏کند تا فردا اگر او را خارجى خواندند مردم بفهمند که این وصله به او نمى‏چسبد و این تهمت رسوا پا نمى‏گیرد.





تاریخ : جمعه 91/9/24 | 12:34 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.