6ـ انقلاب خونین زید بن علی

بعد از قیام عاشورا، دستگاه ستمگر اموی، چنان نفسها را در سینه ها خاموش کرده بود که حتی تا چند نسل دیگر هم خود را از خطر قیام مسلحانه خاندان علی(ع) آسوده خاطر می دانستند. ناگهان زید بن علی به قیام مسلحانه شکوهمندی دست زد و با پیکار خونین و شهادت مردانه خود و فرزند برومندش، یحیی، دستگاه و رژیم امویان را به لرزه در آورد.

آری زید بن علی نخستین کسی از آل علی(ع) بود که پس از واقعه دلخراش کربلا برضد امویان قیام، و با قیام پرشور خود، صحنه کربلا را در نظرها زنده کرد. قیام وی در دوره خلافت هشام بن عبدالملک اموی (127 ـ 105 ه) در سال 121 اتفاق افتاد. وی مدتی پنهانی مشغول دعوت بود و زمینه را برای قیام آماده می ساخت و در این مدت مخفی بود و چندین بار مخفیگاه خود را از بیم کارگزاران هشام تغییر داد. علاوه بر کوفه که در آنجا افکار عمومی را برای خویش آماده می دید، چندی نیز در بصره و دیگر شهرهای عراق به جمع آوری یاران پرداخت.

او چون به کوفه برگشت، شیعیان به او روی آوردند و برای بیعت به نزد وی شتافتند تا اینکه در دیوان وی نام 15 هزار نفر از مردم کوفه ثبت شد و این سوای مردم مدائن، بصره، واسط، موصل، خراسان، ری، جرجان، و جزیره بود.33

زید یکی از علل قیام خود را خونخواهی حسین(ع) و یارانش و شهدا از اهل بیتش(ع) ذکر می کند و می گوید: «انما خرجت علی الذین قاتلوا جدی الحسین»34 من برضد کسانی که با جدم حسین(ع) جنگیدند قیام کرده ام.

او جنگ با فرزندان معاویه را، هرکدام باشند، یکسان می داند و جنایات هشام را کمتر از یزید نمی داند و در ضمن قیام خود، علت نبرد خویش را ریشه کن کردن شجره خبیثه بنی امیه می داند و می گوید: من بر آن کسانی خروج کرده ام که به مدینه هجوم آوردند و خانه کعبه را با منجنیق سنگباران کردند».35

شعار انقلابیون طرفدار زیدبن علی این بود: «ای اهل کوفه! از زیر بار ذلت به در آیید و در زیر عزت و پیروزی دین و دنیا گرد آیید.»36

شیخ مفید در ارشاد یکی از علل نهضت زید(ع) را خونخواهی جدش حسین(ع) می داند و می گوید: «یطلب بثارات الحسین»37 غرض او خونخواهی جدش حسین(ع) بود ولی انقلاب زید با مداخله سپاه شام، که در عراق اردو زده بودند در نطفه خفه شد و خود زید به وضع دلخراشی به شهادت رسید.

دژخیمان اموی چون بر دشمن خود پیروز می شدند در ظلم و جنایت و اعمال دد منشانه نسبت به آنان هیچ حد و مرزی نمی شناختند و حتی به جنازه های آنان نیز هرگونه اهانت و توهین را روا می داشتند و چون جنازه زید به دست آنها افتاد سرش را از تن جدا کردند و آن را برای هشام بن عبدالملک به شام فرستادند. هشام به حامل سر زید ده هزار درهم جایزه داد و بدن مطهر زید را با تنی چند از یارانش در کنار کوفه به دار زدند38 و چندین نگهبان در کنار دار گذاشتند تا شبانه روز مراقب بدن باشند، مبادا کسی آن را شبانه برباید و دفن کند.

بنی امیه برای اینکه انتقام سختی گرفته باشند و از سوی دیگر نفسها را در سینه ها خاموش کنند و فکر هرگونه قیام و نهضتی را از سر آنان بیرون بیاورند، مدتی طولانی بدن مطهر زید را بالای دار نگه داشتند.

مؤلف «منهاج السنة» می نویسد: مردم کوفه شبها کنار چوبه دار زید می رفتند و به عبادت و راز و نیاز با خداوند عالمیان می پرداختند.

مقریزی می نویسد: «لما قتل زید(ع) سودت الشیعه»40 بعداز شهادت زید شیعیان به عنوان سوگواری لباس سیاه پوشیدند.

«ولهاوزن» می گوید: گر چه نهضت زید به گونه ای دلخراش پایان یافت ولی در هر حال حادثه مهمی بود زیرا تمام انقلابهای ملی که بعد از آن رخ داد و منجر به سقوط نهایی حکومت شام شد، همگی با انقلاب زید ارتباط داشت. زیرا چندان طول نکشید که پس از وفات یحیی، ابومسلم قیام کرد تا انتقام خون او را بگیرد و قاتلانش را به کیفر اعمالشان برساند».41

7ـ قیام پرشور و حماسه آفرین یحیی بن زید

یحیی آن جوان پرشوری است که تاریخ شهدا و سرگذشت انقلابات آزادیبخش بزرگ جهان، کمتر کسی را مثل او به خاطر دارد. شخصیتی که هرگاه چهره مقدس و حماسه آفرینش را در نظر مجسم کنیم از شهامت و شجاعت بی نظیرش دچار شگفتی می شویم. او پس از شهادت مردانه پدرش، چنان قیامی در خراسان به پا کرد که دستگاه ظلم و ستم بنی امیه را بار دیگر به لرزه در آورد. از اینرو تمام دستگاه های تبلیغاتی امویان بسیج شد تا چهره مقدس او و پدرش را در اذهان مردم بویژه در نظر شیعیان و ایرانیان مطرود جلوه دهند و چنان شایع کردند که گویا زید و یحیی و دیگر علویان، مخالف امامت ائمه، و ائمه شیعه نیز مخالف آنان و قیامشان بودند.42

بعد از شهادت دلخراش زیدبن علی بن حسین، یاران و طرفداران صدیق وی کاملاً تحت تعقیب دژخیمان بنی امیه قرارگرفتند. آنان که جان خود را در کوفه در خطر می دیدند مخفیانه از کوفه گریختند. ایران بویژه سرزمین خراسان و مناطق کوهستانی شمال شرقی و مرکزی ایران را محل مناسبی برای فعالیت خود تشخیص دادند لذا گروهی از شیعیان و علویان که در رأس آنان چهار فرزند زید به نامهای: یحیی، حسین، عیسی و محمد قرار داشتند به طور پنهانی رهسپار ایران شدند و پس از ورود به خاک ایران به سوی ری و شمال شرقی خراسان عزیمت کردند و در اندک زمانی در نقاط مختلف بویژه اماکن صعب العبور مسکن گزیدند.

یحیی که پس از پدر، رهبری انقلابیون شیعه را به عهده داشت به خراسان رفت. مردم را به بیعت خود فراخواند و با ورود او خراسان، مرکز انقلاب و قیام برضد امویان شد. شیعیان خراسان به جنبش آمدند و امرایشان آشکار شد و هواخواهانشان بسیار شدند و کارهای بنی امیه و ستمهایی را که بر آل پیامبر کرده بودند برای مردم باز می گفتند تا شهری باقی نماند مگر اینکه این خبر در آن آشکار گشت و داعیان ظاهر شدند. خوابها دیده شد و کتابهای پیشگویی بر سر زبانها افتاد.43

یحیی بن زید در زمان خلافت ولید بن یزید در جوزجان خراسان برضد بیداد و ستمی که بر مردم می رفت به پا خاست و جنگهای بسیار کرد و سرانجام سلم بن اعور عامل خلیفه در جوزجانان با یحیی در جنگ روبرو شد و در قریه «اورغانه» پس از جنگ سخت و خونین، یحیی با یارانش کشته شدند (رمضان 125ه). سرش را به دمشق بردند و پیکرش را بر دروازه جوزجانان آویختند تا روزی که یاران ابومسلم بر خراسان دست یافتند او همچنان بر سر دار بود تا ابومسلم به خراسان آمد و سلم بن اعور را بکشت و جسد یحیی را از دار پایین آورد و بر او نماز خواند و جسدش را هم به خاک سپرد.44

شهادت یحیی که به هنگام قتل ظاهرا هیجده سال بیش نداشت و رفتار اهانت آمیزی که با کشته او و برادرش کردند، شیعیان خراسان را سخت متأثر کرد و هفتاد روز بر او سوگواری کردند و از بس غمگین بودند در عزای او جامه سیاه پوشیدند و طبق نقل مسعودی در آن سال هم هیچ کودک در خراسان متولد نشد مگر اینکه نام او را یحیی یا زید گذاشتند.45 آری شهادت مظلومانه یحیی بن زید پس از شهادت حسین بن علی(ع) کوبنده ترین ضربات را بر پی بنای رژیم بی اعتبار بنی امیه وارد آورد. ابو مسلم از موقعیت استفاده کرد و به کسانی که با او بیعت می کردند وعده می داد که انتقام خون یحیی را از کشندگانش باز خواهد گرفت. در واقع، خون یحیی بهانه تحریک مردم شد و آتش کینه توزی را در نهاد مردم روز به روز شعله ورتر ساخت و در نتیجه بسیاری از مردم خراسان را برضد بنی امیه همداستان کرد.

مجموع این مطالب تأثیر انقلاب حسین(ع) را در پرورش و گسترش روح انقلاب، آشکارا نشان می دهد، زیرا انقلاب زید و یحیی جز فروغی از انقلاب جد خودشان حسین(ع) در کربلا نبود. این انقلابها در تمام دوران حکومت امویان ادامه داشت تا اینکه بساط این حکومت با انقلاب عظیم سیاه جامگان برچیده شد.






تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 4:24 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.