7ـ انقلاب عظیم سیاه جامگان

شورشهای مکرر در دوره تسلط بنی امیه سرانجام به صورت انقلاب و رستاخیز عظیم سیاه جامگان به اوج خود رسید. انقلاب سیاه جامگانِ ابومسلم را قیام سراسری جامعه ستمدیده اسلامی آن روز باید شمرد و آن، جنبش و حرکتی عمومی بود که از درون جامعه برخاسته، و هدف از آن از بین بردن آثار و نشانه های نظام فاسد امویها بود که سالها بر جامعه اسلامی حکمرانی می کردند. تقریبا همه مسلمانان آن روز اتفاق نظر داشتند که باید رژیم بنی امیه، که مالامال از تبعیض و ستم است، برچیده شود و شخصی پرهیزگار از خاندان پیغمبر اسلام(ص) بر سر کار آید؛ خلافتی نظیر خلافت بی تبعیض علی(ع) زمام امور را در دست گیرد.

تلقی این نهضت به صورت یک شورش نظامی در حدی که مرد گمنامی چون ابومسلم بتواند برپا کند، نوعی ساده و سطحی انگاشتن یک حرکت ریشه دار و رستاخیز اجتماعی بزرگی است که از پشتوانه فکری و فرهنگی غنی و استوار و آرمان بلند و جهان بینی عمیق و شکل گرفته ای مایه گرفته و ریشه عمیق در وجدان مردم داشت.

آری این نهضت پیش از قیام ابومسلم و ظهور بنی عباس شکل گرفته و چهره اش را مشخص ساخته بود. از بزرگ بانوی اسلام صدیقه کبری آغاز شده و همچنان در تاریخ ادامه داشته است. سادات حسنی و حسینی و موسوی و بطور کلی آل علی، همیشه در رأس مخالفان حکومت جابرانه بنی امیه قرار داشتند. به قول دانشمند معروف مصری «عباس محمود عقاد»«کان اسم علی بن ابیطالب(ع) علم یلتفت حوله کل مغصوب»46 نام علی(ع) پرچمی بود که هر غصب شده حقی، گِرد آن جمع می شد.

به تعبیر نویسنده عالیقدر مسیحی، جرج جرداق،: «و کان اسم علی بن ابیطالب هو العلم الذی التف حوله التثائرون»47 نام علی بن ابیطالب(ع) درفشی بود که انقلابیون همواره گرد آن فراهم می آمدند.

هرچند در طول حکومت هولناک اموی، قیامها و شورشهایی به پاخاست ولی در این میان مبارزات پیگیر و افشاگرانه اهل بیت بیش از همه، امویان را ضعیف و بی اعتبار می ساخت از اینرو امویها اهل بیت را دشمن اصلی خود می دانستند و لبه تیز حملات خود را متوجه آنان ساختند و همواره می کوشیدند تا هرگونه اثری را از آنان از بین ببرند و لذا خاندان پیامبر در مبارزه با امویها بیش از همه متحمل ضایعات و تلفات سنگین شدند و در این راه سختیها و شکنجه های بسیار تحمل کردند و هرگز پرخاش و فریادشان به خاموشی نگرایید.

از اینرو طبیعی بود که عواطف مردم به اهل بیت روز به روز بیشتر برانگیخته شود و در برابر، نفرت و کینه آنان نیز علیه خاندان اموی رو به اوج گذارد. مردم دیگر بخوبی دریافته بودند که اهل بیت تنها پایگاه استوار و قابل اطمینانی هستند که جز با روی بردن بدان، راه نجات دیگری برای آنان وجود ندارد. اهل بیت آرمان زنده امت اسلامی بود که در کالبد همگان روح می دمید و آنان را به آینده امیدوار می ساخت، به قول سید امیرعلی: اهل بیت واژه ای جادویی بود که دلهای طبقات مختلف مردم را به هم می پیوست و همه را در زیر پرچم سیاه گردهم می آورد.48

بدین جهت عباسیان ابتدا خود را طرفدار علویان وانمود کردند و چهره خود را کاملاً پنهان داشتند. احمد شبلی می گوید: عباسیان چنین نزد علویان وانمود می کردند که دارند به نفع آنان کار می کنند ولی در باطن برای خود فعالیت می کردند.49

عباسیان فرصت طلب از هر انقلاب و نهضتی و از خون هر شهیدی از اهل بیت برای مقصود خود استفاده می کردند و از خون دو شهید مظلوم، زید و یحیی، حداکثر استفاده را بردند و به پیروان خود وعده دادند که انتقام خون زید را باز خواهند گرفت.

بدین ترتیب رنجهایی را که علویان در راه مبارزه با بنی امیه کشیده بودند به حساب خود می گذاشتند. از اینجاست که مورخان، شهادت زید را مبدأ نهضت عباسیان شمرده اند50 و لذا عباسیان خود را وارث خون علویان معرفی می کردند و علت اینکه رنگ سیاه را نشانه خود قرارداده بودند این بود که می خواستند خون و اندوه خود را به مناسبت مصائب اهل بیت در روزگار امویان اظهار کنند.51

خلاصه اینها نمونه هایی از همان روح انقلاب است که انقلاب عاشورا آن را در میان امت اسلامی پدید آورد و در پرتو آن هرگونه سستی و تسلیم و کرنش در برابر حکام ستمگر را ریشه کن ساخت و امت اسلامی را به نیرویی آماده مبارزه مبدل گردانید که پیوسته مترصد فرمان آتش باشند.

بدیهی است اگر انقلاب عباسیان از انقلاب کربلا الهام نمی گرفت و یا متکی به موقعیت و محبوبیت قهرمانان کربلا نبود به پیروزی نمی رسید






تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 4:23 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.