وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ‏اى

آب از هیبت عباسى تو مى ‏لرزد

بى عصا آمده‏ اى حضرت موسى شده ‏اى

به سجود آمده ‏اى یا که عمودت زده ‏اند

یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏ اى

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏ اى

منم و داغ تو و این کمر بشکسته

تویى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏ اى

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى

اندکی فکر خودت باش ببین تا شده ‏اى

مانده ‏ام با تن پاشیده ‏ات آخر چه کنم؟

اى علمدار حرم مثل معما شده ‏اى

مادرت آمده یا مادر من آمده است

با چنین حال به پاى چه کسى پا شده ‏اى

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود

در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏ اى

علی اکبر لطیفیان






تاریخ : شنبه 91/9/4 | 12:3 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.