ولید، عبداللّه بن عمرو بن عثمان بن عفان را به دنبال حسین(ع)، ابن زبیر، عبداللّه بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر فرستاد[8] تا آنان را به نزد حاکم مدینه بخواند. اما امام(ع) با سی تن[9] از یاران خود به دارالاماره مدینه رفتند.[10]
ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای امام(ع) قرائت کرد که از او خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. بنابراین از ایشان خواست که با یزید بیعت کند. امام(ع) از او فرصت خواست و ولید نیز موافقت کرد.[11] امام(ع) به ولید فرمود: «آیا تو راضی میشوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.» ولید جواب داد: «نه؛ نظر من هم همین است.» [12] حضرت(ع) فرمودند: «پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.» [13]
حاکم مدینه عصر روز بعد از ملاقات امام(ع)، مأموران خود را به خانه حضرت(ع) فرستاد تا جواب حضرت(ع) را دریافت کنند.[14] امام(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.[15] دیگر مدینه ناامن شده بود از این رو حضرت(ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت.[16] امام حسین(ع) همان شب ـ یعنی شب یکشنبه، دو شب مانده از ماه رجب ـ مدینه را به قصد مکه ترک کرد.[17]
درباره وب
جست وجو
ویژه مدیریت وب
لینک دوستان
برچسبها وب
تاریخ : شنبه 93/7/19 | 10:41 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
آخرین مطالب
آی پی شما
ساعت
بینندگان عمومی
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 337
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 1990218