سهیل سر زده گفتی مگر ز سمت یمن
رخ چو ماه تمام و قدی چو سرو چمن

نمود در بر خود پیرهن به شکل کفن
ز برج خیمه برآمد چو قاسم بن حسن

ز خیمگاه به میدان کین روان گردید
گرفت تیغ عدو سوز را به کف چون هلال


قاسم بن الحسین علیه السلام به عزم جهاد قدم به سوی معرکه نهاد، چون حضرت سیدالشهداء علیه السلام نظرش بر فرزند برادر افتاد که جان گرامی بر کف دست نهاده آهنگ میدان کرده، بی‌توانی پیش شد و دست به گردن قاسم درآورد و او را در بر کشید و هر دو تن چندان بگریستند که در روایت وارد شده حَتّی غٌشِی عَلَیْهِما، پس قاسم گریست و دست و پای عم خود را چندان بوسید تا اذن حاصل نمود، پس جناب قاسم علیه السلام به میدان آمد در حالی که اشکش به صورت جاری بود و می‌ فرمود:


سِبْطِ النَّبِیّ الْمُصْطَفی الْمُؤْتَمِن
بَیْنَ اُناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المَزنِ

اِنْ تَنْکرُوٌنی فَانَا اْبنُ الْحَسَنِ
هذا حُسَیْنٌ کَالْاَسیرالْمُرْتَهَن






تاریخ : چهارشنبه 91/9/1 | 1:58 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.