دل ها همه اسیر تو از حال رفته اند
چشمان بی نظیر تو از حال رفته اند
آن زلف های مشکی میراثِ مجتبی...
در خواب دلپذیرِ تو از حال رفته اند
این آیه های تازه ی اکملت دینکم...
در اولین غدیر تو از حال رفته اند
روی لبت نشان عمو نیست!... بوسه ها -
در داغی کویر تو از حال رفته اند
از حسرت فراق تو ای شاخه ی جوان
هم رزم های پیر تو از حال رفته اند
ای ماه بی غروب حسن! کم نبوده اند...
آنان که در مسیر تو از حال رفته اند
احسنت بر تو باد که بسیار دشمنان
با نیزه ها و تیر تو از حال رفته اند
حالا کسی به چشم تو لبخند می زند
چشمان سر به زیر تو از حال رفته اند
وحیده افضلی
تاریخ : چهارشنبه 91/9/1 | 1:48 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()