1 قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها:
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.)
ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم .
2 قالَتْ علیها السلام :
وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْکَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 93.)
در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است ، تجسّم نور و روشنائى است ، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است ، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى باشد، گویندهاى حقّگو و هدایتگر است ، او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.
3 قالَتْ علیها السلام :
ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23، ص 259، ح 8.)
حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى کنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.
4 قالَتْ علیها السلام :
مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67، ص 249، ح 25)
هر کس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را براى او تقدیر مى نماید.
5 قالَتْ علیها السلام :
إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )
همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.
6 قالَتْ علیها السلام :
إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(کوکب الدّرىّ: ج 1، ص 254.)
خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آنها را برگزیدهاى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى .
7 قالَتْ علیها السلام :
شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)
شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.
8 قالَتْ علیها السلام :
وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اکْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. 1
حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم که عذاب الهى بر بى گناهى ، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى که خدا را قسم مى دادم و نفرین مى کردم . و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.
9 قالَتْ علیها السلام :
وَاللّهِ، لاکَلَّمْتُکَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْکَ فى کُلِّ صَلوةٍ. 2
پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم کرد.
10 قالَتْ علیها السلام :
إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، انَّکُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْکُوَنَّکُما إلَیْهِ. 3
هنگامى که ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائکه را گواه مى گیرم که شما مرا خشمناک کرده و آزردهاید، و مرا راضى نکردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکایت شما دو نفر را خواهم کرد.
11 قالَتْ علیها السلام :
لاتُصَلّى عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ ابى رَسُولِ اللّهِ فى امیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَاءخَذُوا إ رْثى ، وَخَرقُوا صَحیفَتى اللّتى کَتَبها لى ابى بِمُلْکِ فَدَک .4
افرادى که عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام شکستند، و در حقّ من ظلم کرده و ارثیّهام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.
12 قالَتْ علیها السلام :
إلَیْکُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. 5
خطاب به مهاجرین و انصار کرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است . آیا پدرم در روز غدیر خم براى کسى جاى عذرى باقى گذاشت ؟
13 قالَتْ علیها السلام :
جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَالزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ 6
خداوند سبحان ، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات (و خمس ) را براى تزکیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست . و حجّ را براى استحکام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.
14 قالَتْ علیها السلام :
یا ابَاالْحَسَنِ، إنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ اهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالى وَارْضَ بِقَض ائِهِ. 7
اى ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل کسى هستم از اهل بیتش که به او ملحق مى شوم و چارهاى از آن نیست ، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش .
15 قالَتْ علیها السلام :
مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَةَ اءیّامٍ اءوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ، قُلْتُ لَها: فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟
قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا. 8
هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.
16 قالَتْ علیها السلام :
ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما کانَ یَنْبَغى لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ. 9
آنچه را امام علىّ علیه السلام نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهى او بوده است ، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات مى نماید.
17 قالَتْ علیه السلام :
خَیْرٌ لِلِنّساءِ انْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ. 10
بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است که مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.
18 قالَتْ علیها السلام :
اوُصیکَ یا ابَاالْحَسنِ انْ لاتَنْسانى ، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى .11
ضمن وصیّتى به همسرش اظهار داشت : مرا پس از مرگم فراموش نکنى . و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیایى .
19 قالَتْ علیها السلام :
إنّى قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَاءى ، فَلا تَحْمِلینى عَلى سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینى، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ. 12
در آخرین روزهاى عمر پر برکتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مىدانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچهاى روى بدنش تشییع مىکنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و براى دیگران تعریف مى نمایند. مرا بر تخت که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.
20 قالَتْ علیها السلام :
.... إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَإنّى اراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح . 13
مرد نابینائى وارد منزل شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت ، وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت : اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم ، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.
«انّا اعطیناک الکوثر»
ما آن سرچشمه فزاینده را به تو بخشیدیم؛
نومید مباش، پیوند آسمان و زمین قطع نخواهد شد،
حبل المتین، گسستنی نیست.
شاخه های وحی و پرستش،
ریشه در خاک فطرت آدمیان دارد.
سرچشمه فزاینده هدایت
در دست های توست پیامبر!
نومید مباش
اینک که از امتحان الهی سرافراز بیرون آمدهای
و اندوه فقدان فرزندانت قاسم، عبدالله و ابراهیم
ذره ای از ایمانت به راه، نکاسته است،
خدا کوثر را به تو ارزانی می دارد.
«فصلّ لرّبک وانحر» نماز به پای دار و قربانی کن
تنها در اتصال با مبدأ آفرینش است
که این چشمه فزاینده بیشتر و بیشتر می جوشد
یاد خداست که رنج های کشیده و ناکشیدهات را برایت آسان می سازد
چشم به خدا داشته باش که چشم زدهای گمراهان اثری ندارد
زمام کارها همه در دست اوست
و اوست که از فیض لایتناهی خویش،
کوثر را به تو ارزانی داشته است
«انّ شانئک هو الابتر؛
همانا سرزنش گران تو ابترند».
آنان نمی دانند که همچون کفهای روی آب،
دیری نمی گذرد و آفتابشان غروب می کند
نمی دانند که با «نور» می جنگند و دشمنِ نور،
دشمنِ خویشتن خویش است
آنان زیر آوارهای تاریخ، مدفون خواهند شد
اما آن چه می ماند، خداست و مشیّت او
از سرزنش هایشان مهراس و میندیش
که تو خدا داری و خدا پشت و پناه توست
آنان ولی درمانده و بی پناهند
گمان می کنند که دولت تو دیری نمی پاید،
ولی نمی دانند که رفتنی، ابر است و ماندنی، خورشید
خورشید چشمهای تو جاودان خواهد درخشید
نومید مباش
ما «فاطمه علیهاالسلام » را به تو ارزانی داشتیم
و این کوثر ماست که به تو می بخشیم
از این پس شاهراهِ کوثرِ وجود فاطمه علیهاالسلام است
که آیههای رسالت تو را به جهانیان پیوند میزند.
از این پس لوح محفوظ جان و ضمیر پاک فاطمه علیهاالسلام است،
راضیه و مرضیه، نفس مطمئنه زهرایی است
که وقتی از صحرای محشر می گذرد،
همه باید سرها به زیر افکنند.
از این پس فاطمه علیهاالسلام است
که مادر آفرینش است و از دامان عصمت و مادری اوست
که موعود آخرالزمان زاده می شود.
فاطمه علیهاالسلام را سرمشق قرار داده ایم
تا بدانند که زن بودن یعنی فاطمه علیهاالسلام وار زیستن.
فاطمه علیهاالسلام را یک مادر آفریده ایم
فاطمه علیهاالسلام قلب خاندان نبوی است و از اوست که حیات،
در رگهای رسالت و پیامبری جریان دارد.
تا وقتی که یک زن، زنی به عظمت فاطمه علیهاالسلام ،
زیر عبای آل کسا نباشد، اهل بیت علیهم السلام کامل نمی شود
فاطمه علیهاالسلام مصراع جدایی ناپذیر قصیده بعثت است.
نومید مباش پیامبر صلی الله علیه و آله !
ما فاطمه علیهاالسلام، کوثر را به تو ارزانی داشتیم.
نوشتهی: میثم امانی
میلاد نور
کوچه ها آرامشی عجیب داشت
و تمام چشم های آسمانی،
زمین را به تماشا نشسته بودند؛
اشتیاق در چشمان همه موج می زد؛
ستاره ها گونه گونه،
اشتیاقشان را به پنجره های پشت پلک های زمین می ریختند؛
چه خبر بود؟!
شاخه های تمام درختان، انارریز شده بود
و در امتداد چشمان تمام پرندگان،
دانه دانه شوق چیده می شد.
پاسی از انتظار گذشته بود
و حوصله زمین،
آمدنت را مرور می کرد.
مادر آماده بود که کوثر را
در دامن زمین به جریان درآورد
و پدر، خوشه خوشه سلام
از چشمانمش می ریخت.
پدرم آرام تو را انتظار می کشید
و چشمانش را به دریچه های آسمان دوخته بود
و سپاسش را قنوت قنوت زمزمه می کرد.
بوی آمدنت، دامن مادر را پر کرده بود؛
ستاره ها، از آسمان تا زمین را کهکشانی کشیده بودند
که به دامان مادر ختم می شد.
«انا اعطیناک الکوثر».
پروانه ها ریختند و پنجره ها لبریز شدند.
صخره ها لبخندهایشان را به سینه آسمان پرتاب می کردند
و درودها بسترهایشان را رها کرده
به سمت دستان تو روی آورده بودند.
مهتاب، خوشه خوشه باران نور می بارید.
حالا دستان زمین قنوتی شده بود، سپاسگذار آمدنت.
حالا کوه ها، سجده می کردند
و تمام رودهای جهان سلامت می دادند:
ای دریچه دریچه،
نور خدا السّلام السّلام یا زهرا
سلام، کوثر خدایی
جریان گرفته در بستر زمین!
سلام، گوهر یکدانه محمد و خدیجه!
سلام!
سفره دستهات گندم ریز!
کاسه جود و بخششت لبریز!
دامنت ماه ماه مروارید!
از تو خورشید راه را می دید
ای کلامت چکیده باران
اشک هات آب دیده باران
از تو جاری ست یک زمین دریا
با تو زیباست هر چه یا زهرا
علی سعادت شایسته