قال الامام امام محمد التقی الجوادعلیه السلام
1. توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی،
و اعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون
صبر را بالش کن! و فقر را در آغوش گیر!
و شهوات را به دور انداز! و با هوای نفس مخالفت کن!
و بدان که در برابر دیده خدایی، پس بنگر که چگونه ای؟
تحف العقول، ص 478
2.ثلاث من کن فیه لم یندم: ترک العجلة،
و المشورة، و التوکل علی الله عند العزم
سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشمیان نگردد:
1 - اجتناب از عجله
2 - مشورت کردن
3 - توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.
مسند الامام الجواد، ص 247
3. ان أنفسنا و أموالنا من مواهب الله الهنیئة، و عواریه المستودعة،
یمتع بما متع منها فی سرور و غبطة، و یأخذ ما أخذ منها فی أجر و حسبة،
فمن غلب جزعه علی صبره حبط أجره و نعوذ بالله من ذلک
جان و دارایی ما، از بخشش های گوارای خداست و عاریه سپرده اوست،
تا آنجا که از آن بهرهمند شویم مایه خوشی و شادی است،
و آنچه از آن برگرفته شود اجر و ثواب است،
پس هر که جزعش بر صبرش غالب شود
اجرش ضایع شده و پناه به خدا از آن.
تحف العقول، ص 479
4. من شهد أمرا فکرهه کان کمن غاب عنه،
و من غاب عن أمر فرضیه کان کمن شهده
کسی که در امری حاضر باشد و آن را ناخوش دارد،
چون کسی است که غائب بوده.
و هر که در امری حاضر نباشد ولی بدان رضایت دهد،
مانند کسی است که خود در آن بوده.
تحف العقول، ص 479
5. ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله تعالی:
کثرة الاستغفار، و لین الجانب، و کثرة الصدقة
سه چیز است که بنده را به رضوان خدا میرساند:
1 - زیادی استغفار
2 - نرمخویی
3 - صدقه بسیار دادن.
مسند الامام الجواد، ص 247
قال الامام امام محمد التقی الجوادعلیه السلام
6. إیاک و مصاحبة الشریر، فإنه کالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح أثره
از همراهی و رفاقت با آدم شرور و بدجنس بپرهیز!
زیرا که او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.
مسند الامام الجواد، ص 243
7. تأخیر التوبة اغترار
به تأخیر انداختن توبه فریب خوردن است.
تحف العقول، ص 480
8. طول التسویف حیرة
همواره به تأخیر انداختن انجام کارها، موجب سرگردانی است.
تحف العقول، ص 480
9.القصد الی الله تعالی بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال
با دلها به سوی خداوند متعال آهنگ نمودن،
رساتر از به زحمت انداختن اعضا با اعمال است.
مسند الامام الجواد، ص 244
10. الإصرار علی الذنب أمن لمکر الله "
و لا یأمن مکر الله الا القوم الخاسرون "
اصرار بر گناه آسودگی از مکر خداست، "
و از مکر خدا آسوده نباشد جز مردم زیانکار ".
تحف العقول، ص 480
قال الامام امام محمد التقی الجوادعلیه السلام
11. لا ینقطع المزید من الله حتی ینقطع الشکر من العباد
افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمیشود،
مگر شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
تحف العقول، ص 480
12. إظهار الشیء قبل أن یستحکم مفسدة له
اظهار چیزی پیش از آنکه پایدار شود مایه تباهی آن است.
تحف العقول، ص 480
13. المؤمن یحتاج الی توفیق من الله، و واعظ من نفسه، و قبول ممن ینصحه
مؤمن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا، و به پندگویی از طرف خودش،
و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند.
تحف العقول، ص 480
14. العلماء غرباء لکثرة الجهال
عالمان، به سبب زیادی جاهلان، غریباند.
مسند الامام الجواد، ص 247
15. علم رسول الله (ص ) علیا (ع ) ألف کلمة، کل کلمة تفتح ألف کلمة
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، هزار کلمه (از علوم را) به علی علیه السلام آموخت،
که از هر کلمهای هزار کلمه منشعب میشد.
مسند الامام الجواد، ص 97
قال الامام امام محمد التقی الجوادعلیه السلام
16. إن رسول الله (ص ) قال لفاطمة (ع ): اذا أنا مت فلا تخمشی علی وجها،
و لا ترخی علی شعرا، و لا تنادی بالویل، و لا تقیمی علی نائحة،
ثم قال: هذا المعروف الذی قال الله عز و جل فی کتابه و لا یعصینک فی معروف "
رسول خدا صلوات الله علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمود:
وقتی که من از دنیا رفتم به خاطر من صورت نخراش! و مو پریشان مکن!
و واویلا نکن و بر من نوحه نخوان! سپس فرمود:
این همان معروفی است که خداوند عز و جل در کتابش فرموده:
"و تو را در معروفی نافرمانی نکنند."
مسند الامام الجواد، ص 101
17. إن القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته
و یطاع فی ظهوره، و هو الثالث من ولدی
قائم ما همان مهدی است که در غیبتش باید منتظرش شوند،
و در ظهورش اطاعتش کنند. او سومی از پسران من است.
مسند الامام الجواد، ص 131
18. ملاقاة الاخوان نشرة و تلقیح للعقل، و إن کان نزرا قلیلا
ملاقات و زیارت برادران سبب گسترش و باروری عقل است،
اگر چه کم و اندک باشد.
مسند الامام الجواد، ص 242
19. من أطاع هواه أعطی عدوه مناه
کسی که فرمان هوای نفس خویش برد، آرزوی دشمنش را برآورد.
مسند الامام الجواد، ص 243
20. الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم الی کل عال
اعتماد به خداوند بهای هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه ای است.
مسند الامام الجواد، ص 244
عطر بهشت
"
این بوی خوش کدام بهار است که پیچیده در گستره خاک؟
نسیم، پیراهن معطر کدام بهار را به تن کرده است؟
پروانه ها، بوی خوش کدام گل نورسته را شنیده اند که از
گوشه گوشه جهان، دامن کشیده اند به حوالی مدینه که
تحصن کرده اند پشت در خانه «ثامن الائمه»؟
هیجان کدام حادثه آسمانی، چنین به تپش انداخته است قلب زمان را؟
خاک، نفس می کشد عطر بهشت را از قدم هایت.
تمام پنجره ها، پلک گشوده اند به چشم انداز سیمای ملکوتی ات.
آهوان دشت های دوردست، دشت به دشت و کوه به کوه،
دویده اند عطش عشق را، با بوی زلالی چشمه جوشان کرامت تو.
عطر صلوات فرشتگان است در دهان مدینه. دیگر داشت انتظار آمدنت
نفس گیر می شد برای روزگار، اما تو چون حقیقتی آشکار، از دامان
«خیزران» سر برداشتی تا «امامت» از شاهراه امن حضورت عبور کند؛
تا «عشق» بر سر خوان کرامتت مهمان شود، تا «ولایت»
در سایه سار مهربانی ات بیاساید.
جهان، هفده سال در هوای آرامش الهی ات تنفس خواهد کرد.
جاده های هدایت، در سرگردانی انتظارشان به
محدوده قلمرو حضور تو رسیده اند.
در شریان رجب، هیجان می دود و شور غوغا می کند.
صدای هلهله آسمان، یک لحظه بند نمی آید.
آمده ای تا دنیا، اقتدار علم لدنی ات را بر تمام منابر
حکمت و دانش، لب به تحسین بگشاید.
آمده ای تا شریعت، به گفتار و رفتار تو تکیه زند.
آمده ای تا قصه ولایت، دنباله دار بماند.
یا جواد الائمه!
هرگز از خاطره قرن ها، سایه ارادت و محبت تو کم نخواهد شد!
کوبم در سراى جوادالائمه را
تا بشنوم صداى جوادالائمه را
سر برنگیرم از در دولت سراى او
بس دیدهام سخاى جوادالائمه را
دلدادهام بزادهى آزادهى رضا
دارم به سر هواى جوادالائمه را
تا زندهام به دولت حبّ علىّ و آل
دارم به لب ثناى جوادالائمه را
بى اعتنا به سلطنت هر دو عالمم
هستم گدا، گداى جوادالائمه را
بر تاج و تخت جملهى شاهان نمىدهم
خاک در سراى جوادالائمه را
نشناسمى به جود و سخا این چنین بنام
از ما سوا، سواى جوادالائمه را
حاشا اگر به قیمت هستى دهم ز کف
سرمایهى ولاى جوادالائمه را
نشناخت آن کسى که مقام ولایتش
نشناخته خداى جوادالائمه را
گاه طلوع صبح دهم زین مه آفتاب
بوسیده خاک پاى جوادالائمه را
گلرو فلق هماره بود از دمى که دید
سیماى دلرباى جوادالائمه را
روزى که نیست غیر عمل دستگیر خلق
دل بستهام عطاى جوادالائمه را
دارم «امید» این که ز اخلاص بندگى
حاصل کنم رضاى جواد الائمه را
یه کربلا ،یه کاظمین، باب المراد باب الحسین(سرود)
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد(مدح)
نگاه بی مثلت از تبار خورشید است(مدح)
بیار اینجا سائلا رو برو خبر کن(سرود)