کربلایی سید علی مومنی

محرم محرم (شور)
از برای محرم در عزای محرم می میرم (شور)
با تو خوبه حالم (شور)
اباالفضل ...(واحد)
مستم و دیوانه ام (واحد)
کربلا چون لاله زاران یا حسین (واحد)
انا عبدک اباالفضل (تک)
اهل ولا ... (شور)
حاج عبدالرضا هلالی ،روح الله بهمنی ،وحید یوسفی

هلالی : روضه
هلالی و بهمنی : روضه و سینه زنی
هلالی و بهمنی : شور
هلالی و بهمنی : شور
هلالی و بهمنی و یوسفی : شور
هلالی و بهمنی و یوسفی : شور
هلالی و بهمنی : سینه زنی تک و شور

حرّ بن یزید ریاحی، آن توبه کننده و هدایت یافته، نخستین کسی بود که راه را بر سفیران کربلا بست ولی در پایان کار به اوج عزت و شرافت، یعنی شهادت در راه حسین(علیه السلام)، دست یافت و خود را برای همیشه در صف آزاد مردان و احرار قرار داد و قبر و نامش را در تاریخ جاودانه کرد.
جنازه آن آزاد مرد را قبیله اش، بن ریاح، از میدان جنگ خارج کرد و در روستایی در نُه کیلومتری غرب کربلا به خاک سپرد. همان جا که امروزه به سبب وجود قبر او به « روستای حرّ » معروف است.
آستان مبارک آن شهید در 370 ق به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در 914 ق شاه اسماعیل صفوی، که خود به زیارت این آستان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. این بنا یک بنای ساده در میان صحرا است که به صورت یک چهار دیواری آجری و قلعه ای مستحکم به دستور مادر آقاخان محلاتی ساخته شده است.
این مزار صحن و گنبدی با کاشی آبی و ضریح نقره ای دارد. ناصر الدین شاه، که آن جا را زیارت کرد، در آن دوران از خرابی و وضع نامطلوب و نگه داری بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاکم کربلا، گلایه کرده و برای تعمیر و نگه داری بهتر آن سفارش هایی کرده بود.
در 1330 ق تعمیراتی در آن آستان انجام گرفت و ایوانی در آن تعبیه شد. کتیبه بالای این ایوان نشان دهنده بانی و تعمیر کننده آن است: « قد عمر هذا المکان بهمة آقا حسین خان شجاع السلطان همدانی دام ظله الفانی سنه 1330 ق ».
در قسمت شرقی صحن، حجره هایی در دو طبقه جهت سکونت زائران ساخته شده و هنرمندان ایرانی در 1396 ق، حرم را آینه کاری کردند.
حوادث روز چهارم محرم در کوفه
در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و خود بر منبر رفت و گفت :
ای مردم شما آل سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکوست ، و به زیر دستان احسان میکند و عطایای او بجاست و پدرش نیز چنین بود و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت کنم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید .
سپس از منبر پایین آمد و برای مردم شام نیز عطایایی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند ، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن تمیم و حجار بن ابجر و شیث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا فرستاد تا عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند .
پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا شمر بن ذی الجوشن اولین فردی بود که چهارهزار نفر سپاهی آزموده برای جنگ با امام حسین علیه السلام اعلام آمادگی کرد و بعد یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر و حصین بن تمیم با چهارهزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر و نصر بن حرث با دو هزار نفر که جمعا نوزده هزار نفر میشدند را فرستاد
در تعداد کل لشکریانی که به همراه عمر بن سعد در کربلا حضور پیدا کردند تا با امام حسین ( علیه السلام ) بجنگند ، اختلاف است ولی نکته ای که نباید فراموش کرد این است که تعداد نظامیان جیرخواری که از حکومت وقت ، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگی دریافت می کردند سی هزار نفر بوده است .
فدا کاری زینب و فرزندانش در کربلا
زینب الگوی فضایل
بهترین جلوهگاه برای شناخت شخصیت وجودی زینب (سلام الله علیها) همان سفر تاریخی کربلا و مطالعه واقعه عاشورا و به دنبال آن خواندن داستان اسارت آن بزرگوار و همراهان او و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است که تاریخ جزییات آن را برای ما نقل کرده است ولی در بسیاری از موارد زندگی این بزرگوار کوتاهی کرده و در بیشترین دوران عمر پرثمر آن بانوی بزرگ اسلام در سکوت مانده است. به گوشههایی از فضایل ایشان توجه کنید.
ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند.
در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است.
آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده میکند با تضرع در پیشگاه خدا میگوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.»
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را میرساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است.
بانوی فداکار کربلا فرزندان خود را برای قربانی به قربانگاه نینوا میآورد و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، سهم عمده و بار تازهای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان منحرف ایستاد.
در بعضی مقاتل نوشتهاند: «در روز عاشورا هنگامی که فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، ایشان از خیمه بیرون نیامد و بر بالینشان حاضر نشد. وقتی علت را سوال کردند، پاسخ داد: «تا مبادا برادرم خجالت بکشد.»
در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود.
جانبازی فرزندان حضرت زینب (س)
پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (ع) فرستاد.
در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.
ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد:
به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند.
جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.
