سفارش تبلیغ
صبا ویژن


روز عاشورا، وقتی یاران امام حسین به شهادت رسیدند و لشگر دشمن از هر سو، امام را محاصره کرد، عبدالله بن حسن بن علی علیه السلام که کودکی بیش نبود، از خیمه‌ی زنان بیرون آمد و به سوی عموی خود، امام حسین علیه السلام، رفت. زینب سلام الله علیها که نگرانش بود، خود را به او رساند تا از رفتنش جلوگیری کند.
اما عبدالله سرسختی نشان داد و گفت:« به خدا از عمویم جدا نخواهم شد.»

آن‌گاه خود را به عموی خود رساند و به ابجر بن کعب که شمشیرش را بلند کرده بود تا بر حسین علیه السلام فرود آورد، گفت:« ای پسر زن ناپاک، عمویم را می کشی؟» و دست خویش را سپر کرد. شمشیر، دست او را قطع کرد و بر زمین انداخت.
عبدالله فریاد زد:« عموجان!»

حسین علیه السلام، او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و فرمود:

« فرزند برادرم! بر این مصیبتی که به تو رسیده است شکیبا باش و آن را نیک بشمار. خداوند تو را به پدران شایسته ات ملحق می‌کند.»
در این هنگام، حرمله تیری به سوی آن کودک انداخت و او را در آغوش عموی خویش به شهادت رساند.






تاریخ : سه شنبه 91/8/30 | 2:29 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()

سابقه در دین و خدمت به اسلام و درک محضر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از افتخارات حبیب بن مظاهر بود. حبیب بزرگمردی از طایفه ی افتخار آفرین «بنی اسد» بود. او یک سال پیش از بعثت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به دنیا آمد. کودکی‌اش همزمان با سالهایی بود که پیامبر در مکه مردم را به توحید دعوت می‌کرد، و جوانی‌اش هم عصر با دوران حکومت اسلامی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مدینه و آن سالهای جهاد و حماسه و فداکاری در راه دین خدا بود.
فیض دیدار پیامبر، توفیقی بود که حبیب بن مظاهر را از همان، آغاز با معارف دین و حکمت‌های متعالیه و سرچشمه ی زلال و جوشان تعالیم جاودان اسلام آشنا ساخت. صحابی بودن این چهره ی عظیم الشأن تاریخ اسلام(1) مقام و موقعیت او را والاتر ساخته بود و شرکت او در سن 75 سالگی در نهضت کربلا و دفاع مسلحانه‌اش از حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ از صحنه‌های پرشکوه و سرشار از معنویتی است که فقط در جبهه‌های نورانی مؤمنان حق پرست یافت می‌شود. آری، حبیب بن مظاهر قهرمان عابد و عارفی است که نامش آشناست و با کربلای حسین و عاشورای شهادت پیوندی ناگسستنی دارد.






تاریخ : سه شنبه 91/8/30 | 2:26 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()

روز پنجم محرم مزین به نام یتیم امام مجتبی (علیه السلام)،عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
روز عاشورا، وقتی یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و لشگر دشمن از هر سو، امام را محاصره کرد،
عبدالله بن حسن بن علی علیهما السلامکه کودکی 11 ساله بیش نبود، از خیمه‌ی زنان بیرون آمد و به سوی عموی خود،
امام حسین علیه السلام، رفت.زینب سلام الله علیها که نگرانش بود،خود را به او رساند تا از رفتنش جلوگیری کند.
اما عبدالله سرسختی نشان داد و گفت:« به خدا از عمویم جدا نخواهم شد.»
آن‌گاه خود را به عموی خود رساند و به ابجر بن کعب که شمشیرش را بلند کرده بود تا بر حسین علیه السلام فرود آورد، گفت:
« ای پسر زن ناپاک، عمویم را می کشی؟» و دست خویش را سپر کرد. شمشیر، دست او را قطع کرد و بر زمین انداخت.
عبدالله فریاد زد:« عموجان!»
حسین علیه السلام، او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و فرمود:
« فرزند برادرم! بر این مصیبتی که به تو رسیده است شکیبا باش و آن را نیک بشمار. خداوند تو را به پدران شایسته ات ملحق می‌کند.»
در این هنگام، حرمله تیری به سوی آن کودک انداخت و او را در آغوش عموی خویش به شهادت رساند.






تاریخ : سه شنبه 91/8/30 | 2:25 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()

Click for larger version حر بن یزید به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیکار می کردند. هر گاه یکی از آنها در محاصره دشمن قرار می گرفت، دیگری او را از محاصره بیرون می آورد، و مدتی به این گونه پیکار کردند. اسب حرّ زخمی شد اما او همچنان سواره پیکار می کرد و رجز می خواند تا این که مردی به نام « یزید بن سفیان » که با حر دشمنی دیرینه داشت به او حمله کرد ولی حرّ به او هم امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند.

پس از آن فردی به نام «ایوب بن شرح» تیری به اسب حر زد و آن را از پای در آورد. حرّ بناچار از اسب پیاده شد و پیاده رزمید تا بیش از چهل نفر را به قتل رساند. در این هنگام بود که لشگر پیاده نظام عمر بن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند.
امام علیه السلام بر بالین حرّ نشست و خون از چهره او پاک کرد و این جملات را فرمود:« تو حر و آزادی، همان گونه که مادرت بر تو نام «حرَ» را نهاد، تو در دنیا و آخرت حرّ و آزاده هستی.»






تاریخ : دوشنبه 91/8/29 | 7:13 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()

Click for larger versionحرّ بن یزید ریاحی، آن توبه کننده و هدایت یافته، نخستین کسی بود که راه را بر سفیران کربلا بست ولی در پایان کار به اوج عزت و شرافت، یعنی شهادت در راه حسین(علیه السلام)، دست یافت و خود را برای همیشه در صف آزاد مردان و احرار قرار داد و قبر و نامش را در تاریخ جاودانه کرد.

جنازه آن آزاد مرد را قبیله اش، بن ریاح، از میدان جنگ خارج کرد و در روستایی در نُه کیلومتری غرب کربلا به خاک سپرد. همان جا که امروزه به سبب وجود قبر او به « روستای حرّ » معروف است.

آستان مبارک آن شهید در 370 ق به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در 914 ق شاه اسماعیل صفوی، که خود به زیارت این آستان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. این بنا یک بنای ساده در میان صحرا است که به صورت یک چهار دیواری آجری و قلعه ای مستحکم به دستور مادر آقاخان محلاتی ساخته شده است.

این مزار صحن و گنبدی با کاشی آبی و ضریح نقره ای دارد. ناصر الدین شاه، که آن جا را زیارت کرد، در آن دوران از خرابی و وضع نامطلوب و نگه داری بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاکم کربلا، گلایه کرده و برای تعمیر و نگه داری بهتر آن سفارش هایی کرده بود.

در 1330 ق تعمیراتی در آن آستان انجام گرفت و ایوانی در آن تعبیه شد. کتیبه بالای این ایوان نشان دهنده بانی و تعمیر کننده آن است: « قد عمر هذا المکان بهمة آقا حسین خان شجاع السلطان همدانی دام ظله الفانی سنه 1330 ق ».

در قسمت شرقی صحن، حجره هایی در دو طبقه جهت سکونت زائران ساخته شده و هنرمندان ایرانی در 1396 ق، حرم را آینه کاری کردند.



منبع: عتبات عالیات عراق؛ دکتر اصغر قائدان






تاریخ : دوشنبه 91/8/29 | 7:11 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.